نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 312
نقل كرده كه با خود
گفتم: امروز مىتوانم داغ دلم را بگيرم و انتقام خون پدرم را كه در احد كشته شد
بستانم و محمد را به قتل برسانم، خود را آماده كردم، و همه جا بدنبال او بودم تا
در فرصتى مناسب او را به قتل برسانم، ليكن چيزى پيش آمد و روى دلم را پوشاند، و
ياراى اين كار بكلى از من سلب شد، من فهميدم كه اين از جانب خدا است و ديگر به او
دست نمىيابم[1].
فهرست
اسامى شهداى حنين [فهرست اسامى شهداى حنين و بيان تعداد نفرات وفادارى كه فرار
نكردند و پيامبر 6 را تنها نگذاشتند]
در سيره ابن
هشام ابن اسحاق مىگويد: در اين باب نام كسانى برده مىشود كه در روز حنين از سپاه
اسلام كشته شدند.
از قريش و
بنى هاشم: ايمن بن عبيد، و از بنى اسد بن عبد العزى: يزيد بن زمعة بن اسود بن مطلب
بن أسد بود، او را اسبى كه نامش جناح بود وارونه كرد و بر روى زمين
مىكشيد تا اينكه كشته شد.
و از انصار:
سراقة بن حارث بن عدى از خاندان بنى عجلان، و از اشعريها: ابو عامر اشعرى[2].
مؤلف: و اما
عدد آن كسانى كه به رسول خدا 6 وفادار بوده و او را در ميان دشمن تنها نگذاشتند
مورد اختلاف است، برخى از روايات آنها را سه نفر و بعضى ديگر چهار نفر و در
پارهاى روايات نه نفر ذكر شده كه دهمى ايشان ايمن بن عبيد فرزند ام ايمن بوده
است. بعضى ديگر عدد آنان را هشتاد نفر دانسته، و در بعضى ديگر كمتر از صد نفر آمده
است.
از ميان اين
روايات آن روايتى كه مورد اعتماد است روايتى است كه از عباس نقل شده، و عدد
پايداران را نه نفر و دهمى را ايمن دانسته است. قبلا هم اشعارى از عباس نقل شد كه
از آن برمىآيد وى از ثابت قدمان بوده و در طول مدت جنگ شاهد جريان بوده، و همو
بوده كه در ميان فراريان فرياد مىزده و ايشان را به پيوستن به رسول خدا 6 دعوت
مىكرده، و در شعرش به اين امر مباهات نموده است.
و ممكن است
كه عدهاى مدتى پايدارى نموده آن گاه به جمع فرار كنندگان ملحق شده