نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 304
و اين وعده حسنى كه
خداى تعالى براى دلخوش كردن سكنه مكه و آن كسانى كه در موسم حج در مكه تجارت
داشتند داده، اختصاص به مردم آن روز ندارد، بلكه مسلمانان عصر حاضر را نيز شامل
مىشود، ايشان را نيز بشارت مىدهد به اينكه، در برابر انجام دستورات دين، از هر
چه بترسند خداوند از آن خطر ايمنشان مىفرمايد، و مطمئنا بدانند كه كلمه اسلام اگر
عمل شود هميشه تفوق دارد، و آوازهاش در هر جا رو به انتشار است، هم چنان كه شرك
رو به انقراض است. و بعد از اعلام برائت بيش از چهار ماه مهلتى براى مشركين نماند،
و بعد از انقضاء اين مدت عموم مشركين مگر عده معدودى همه به دين اسلام درآمدند، و
آن عده هم از رسول خدا 6 در مسجد الحرام پيمانى گرفتند، و آن جناب براى مدتى
مقرر مهلتشان داد، پس در حقيقت بعد از اعلام برائت تمامى مشركين در معرض قبول
اسلام واقع شدند.
بحث روايتى
[داستان جنگ حنين به نقل مجمع البيان]
در كافى از
على بن ابراهيم از بعضى از اصحابش كه اسم برده روايت مىكند كه گفت: بعد از آنكه
متوكل مسموم شد نذر كرد كه اگر بهبودى يابد مال فراوانى تصدق دهد، و چون بهبودى
يافت از فقهاء پرسيد حد مال كثير چيست، فقهاء در حد آن اختلاف كردند، يكى گفت: در
عرب مال كثير به صد هزار گفته مىشود، ديگرى گفت: مال كثير ده هزار است، و همچنين
حدود مختلفى ذكر كردند، و مطلب براى متوكل مشتبه شد.
مردى از
نديمان كه او را صفوان مىگفتند به وى گفت: چرا نمىفرستى نزد اين مرد سياه چهره
تا از او بپرسند؟ متوكل با كمال تعجب پرسيد واى بر تو مقصودت كيست؟ گفت:
ابن الرضا.
متوكل پرسيد مگر او از علم فقه سررشتهاى دارد؟ گفت: اگر او از عهده جواب اين سؤال
برآمد فلان مبلغ را بايد به من بدهى، و اگر نتوانست تو مرا صد تازيانه بزن. متوكل
گفت:
قبول كردم.
آن گاه جعفر
بن محمود را صدا زد و گفت: برو نزد ابى الحسن على بن محمد و از او بپرس حد مال
كثير چيست. پس او به نزد امام رفت و سؤال خود را پرسيد. امام هادى (ع) فرمود: حد
آن هشتاد است.
جعفر بن
محمود پرسيد: اى مولاى من متوكل از من دليل مىخواهد. حضرت فرمود:
بدليل اينكه
خداى تعالى در قرآن مىفرمايد:(لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي
مَواطِنَ كَثِيرَةٍ) و عدد مواطنى
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 304