نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 280
حبان، طبرانى، ابو
الشيخ و ابن مردويه از نعمان بن بشير روايت كردهاند كه گفت: من با چند نفر از
صحابه نزديك منبر رسول خدا 6 بودم، يكى از ايشان گفت: من بعد از اسلام باك ندارم
از اينكه هيچ عملى براى خدا انجام ندهم مگر سقايت حاجيان را، ديگرى گفت: بلكه
عمارت مسجد الحرام را، سومى گفت: بلكه جهاد در راه خدا از همه آنچه گفتيد بهتر و
بالاتر است.
عمر وقتى اين
قضيه را شنيد از در توبيخ گفت: اين قدر پهلوى منبر رسول خدا 6 آنهم در روز جمعه
صدا بلند نكنيد، بگذاريد وقتى نماز جمعه تمام شد من خود نزد رسول خدا 6 مىروم،
و در آنچه شما اختلاف مىكنيد از ايشان مىپرسم. در اين ماجرا بود كه خداى تعالى
آيه(أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ
الْحَرامِ) را تا جمله (وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ
الظَّالِمِينَ ) نازل كرد[1].
[سخن صاحب
المنار در مورد روايات مربوط به شان نزول آيه شريفه و نقد و رد آن و اشاره به
كيفيت استناد به رواياتى كه راجع به قرآن كريم است و متعرض حكم شرعى نمىباشد]
مؤلف: صاحب
المنار در تفسير آيه مورد بحث بعد از نقل اين چهار روايت اخير گفته است: از اين
روايات آن روايتى كه مىشود مورد اعتماد قرار گيرد روايت نعمان است كه هم سندش
صحيح است، و هم مضمونش با آياتى كه دلالت دارد بر اينكه موضوع آيه مورد بحث،
برابرى و يا نابرابرى خدمت خانه و پردهدارى آن- كه از قبيل كارهاى نيكى است كه هم
آسان است و هم لذت بخش- با ايمان و جهاد با جان و مال و مهاجرت- كه شاقترين
عبادات نفسانى، بدنى و مالى است- مطابقت دارد، و ليكن آيات قرآنى همه اين روايات
را رد مىكند[2].
اما اينكه
گفت: روايت نعمان بخاطر صحت سند بر ساير روايات رجحان دارد، صحيح نيست، زيرا اولا
روايت قرظى در مضمونش مطابق با روايتى است كه حاكم در مستدرك آورده، و آن را صحيح
دانسته است. و ثانيا، رواياتى كه پيرامون تفسير آيات است اگر واحد باشند حجيت ندارند،
مگر اينكه با مضمون آيات موافق باشد، كه در اين صورت بقدر موافقتشان با مضامين
آيات حجيت دارند، و اين خود در فن اصول، حلاجى شده است، سرش هم اين است كه حجيت
شرعى دائر مدار آثار شرعيهاى است كه بر آن حجت مترتب مىشود، و وقتى چنين شد قهرا
حجيت روايات منحصر مىشود در احكام شرعى و بس. و اما آنچه روايت در باره غير احكام
شرعى از قبيل داستانها و تفسير وارد شده و هيچ حكم شرعى را در آن متعرض نشده بهيچ
وجه