نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 243
مؤلف: اين روايت را
عياشى نيز از حنان بن سدير از آن حضرت نقل كرده[1]
[چند روايت
در ذيل آيه شريفه:(أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ
...)]
و در امالى
مفيد به سند خود از ابى عثمان، مؤذن قبيله بنى قصى نقل كرده كه گفت:
من از على بن
ابى طالب در موقعى كه طلحه و زبير خروج كرده بودند شنيدم كه گفت: خداوند مرا معذور
بدارد از كار طلحه و زبير، اينها از در طوع و رغبت خود و بدون اينكه كسى وادارشان
كند، با من بيعت كردند، آن گاه بيعتم را شكستند، بدون اينكه بدعتى كرده باشم، سپس
اين آيه را تلاوت كردند:(وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ
عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ
لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ)[2].
مؤلف: اين
روايت را عياشى[3] در تفسير
خود، هم از ابى عثمان مؤذن و هم از ابى- الطفيل و هم از حسن بصرى روايت كرده. و
شيخ در امالى خود آن را از ابى عثمان مؤذن نقل كرده و در نقل او دارد كه بكير گفت:
من از امام ابى جعفر (ع) از اين حديث سؤال كردم فرمود: شيخ (مؤذن) درست گفته، على
(ع) همين طور فرموده، و جريان اين چنين بوده[4].
و در الدر
المنثور است كه ابن اسحاق و بيهقى در كتاب دلائل از مروان بن حكم و مسور بن مخرمه
نقل كردهاند كه گفتند: در صلح نامهاى كه ميان رسول خدا 6 و قريش در روز حديبيه
منعقد شد داشت: هر كس بخواهد در عقد و عهد رسول خدا 6 درآيد مىتواند، و هر كس
هم بخواهد در عقد و پيمان قريش درآيد نيز مجاز است. وقتى خزاعه اين معنا را شنيدند
هجوم آوردند كه ما به عهد محمد 6 و پيمان او درمىآئيم، و بنو بكر بجست و خيز
درآمدند كه ما به عهد قريش و پيمان آنان در مىآئيم، و بر اين صلح نزديك به هفده و
يا هجده ماه ماندند.
تا آنكه بنى
بكر كه در عقد و پيمان قريش درآمده بودند شبى در يكى از آبهاى خزاعه بنام
وتير كه در نزديكىهاى مكه قرار داشت به مردم خزاعه حمله بردند، و قريش كه
خيال مىكردند در اين شب تاريك رسول خدا 6 خبردار نمىشود، چون كسى نيست از كار
آنان سر درآورد قبيله بنى بكر را كمك نظامى از قبيل مركب و اسلحه داده، و