نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 224
نمىشود مگر هر
مؤمنى. على به اين مطالب ندا درمىداد تا صدايش گرفته مىشد، وقتى صدايش مىگرفت
ابو هريره برمىخاست و جار مىزد[1].
و نيز در
همان كتاب از احمد و نسايى از طريق محرز بن ابى هريره از پدرش نقل مىكند كه گفته
است: من در آن موقعى كه رسول خدا 6 على را به مكه فرستاد تا برائت را اعلام كند
با على بودم و ما دو نفرى ندا مىزديم كه هيچ كس داخل بهشت نمىشود مگر هر فرد
مسلمانى، و هيچ كس حق ندارد عريان طواف كند، و هر كس كه ميان او و رسول خدا 6
عهدى بوده عهدش تا سرآمد مدتش معتبر است و هيچ مشركى بعد از امسال حق زيارت ندارد،
من آن روز آن قدر جار زدم كه صدايم گرفت[2].
مؤلف: از
آنچه نقل شد به خوبى به دست مىآيد كه آنچه كه از اين همه روايات در داستان
فرستادن على (ع) به اعلام برائت و عزل ابى بكر از قول جبرئيل آمده اين است كه
جبرئيل گفت: كسى از ناحيه تو پيامى را به مردم نمىرساند جز خودت و يا مردى از
خودت. و همچنين جوابى كه رسول خدا 6 به ابى بكر داد در همه روايات اين بود كه
فرمود: هيچ كس پيامى از من نمىرساند مگر خودم و يا مردى از خودم.
و به هر حال،
پس معلوم شد كه آن وحى و اين كلام رسول خدا 6 مطلق است و مختص به اعلام برائت
نيست، بلكه شامل تمام احكام الهى مىشود، و هيچ دليلى نه در متون روايات و نه در
غير آن يافت نمىشود كه به آن دليل بگوئيم كلام و وحى مزبور مختص به اعلام برائت
بوده، و همچنين مساله منع از طواف با حالت عريان و منع از حج مشركين در سنوات بعد
و تعيين مدت عهدهاى مدتدار و بى مدت، همه اينها احكام الهيهاى بوده كه قرآن آنها
را بيان كرده، پس ديگر چه معنايى دارد كه امر آنها را به ابى بكر ارجاع دهد و يا
ابو هريره آنها را به تنهايى جار بزند زمانى كه صداى على (ع) گرفته مىشد تا جايى
كه كسى صداى ايشان را نمىفهميد. اگر اين معنا جايز بوده چرا براى ابو بكر جايز
نباشد؟ (و چرا رسول خدا 6 ابو بكر را عزل كرد؟).
[سخن بعض
مفسرين مانند ابن كثير كه گفتهاند آيه مخصوص به حكم برائت است و احكام ديگر را
ابو بكر و ابو هريره رساندند و ...]
آرى، اينكه
بعضى از مفسرين مانند ابن كثير و امثالش گفتهاند آيه مخصوص به حكم برائت
است مقصودشان در حقيقت توجيه همين روايات بوده، و لذا گفتهاند: على (ع)
تنها مامور بوده به اينكه حكم برائت را به اهل جمع برساند نه ساير احكام را، چون