نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 204
بنا بر اين، هر يك از
جملات(فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ
حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ) و
و خذوهم و و احصروهم و(وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ)
بيان يك نوع از راهها و وسايل نابود كردن افراد كفار و از بين بردن جمعيتهاى
ايشان و نجات دادن مردم از شر ايشانست.
اگر به آنان
كسى دست يافت و توانست ايشان را بكشد بايد كشته شوند، و اگر نشد دستگير شوند و اگر
اين هم نشد در همان جايگاههايشان محاصره شوند و نتوانند بيرون آيند و با مردم
آميزش و مخالطه كنند، و اگر معلوم نشد در كجا پنهان شدهاند، در هر جا كه احتمال
رود كمين بگذارد تا بدين وسيله دستگيرشان نموده يا به قتلشان فرمان دهد و يا
اسيرشان كند.
و شايد همين
معنا مراد آن كسى باشد كه گفته است: منظور از جمله مورد بحث (فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ-) مشركين را
يا بكشيد هر جا كه يافتيد و يا گرفته و محاصره كنيد است، كه مطلب را موكول
به اختيار مسلمين كرده تا هر كدام از آن دو را صلاح ديدند اختيار كنند[1].
گو اينكه وجه
مزبور خالى از تكلف نيست، چون گرفتن و محاصره كردن و در كمينشان نشستن را امر
واحدى در مقابل كشتن قرار داده و به هر حال سياق با آن معنايى كه ما در سابق كرديم
سازگار است.
و اما كلام
كسى كه گفته در جمله(فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ
وَجَدْتُمُوهُمْ) تقديم و تاخير هست، و تقدير آيه فخذوا المشركين حيث
وجدتموهم و اقتلوهم است، كلام صحيحى نيست[2]
و تصرفى است در آيه بدون مجوز، و سياق خود آيه مخصوصا ذيل آن آن را دفع مىكند.
و معناى آيه
اين است كه: پس وقتى ماههاى حرام تمام شد و چهار ماهى كه ما مهلتشان داديم و گفتيم(فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ) سر رسيد لا جرم
مشركين را به هر وسيله ممكن و هر راهى كه براى از بين بردن ايشان نزديكتر ديديد
بايد از بين ببريد، و آثارشان را نابود كنيد، حال چه بكشتن باشد، يا دستگير كردن،
يا محاصره نمودن، و يا كمين نهادن پس هر جا ايشان را يافتيد چه در حل و چه در حرم
بقتل برسانيد تا به كلى از ميان بروند.
(فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ
إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ) اين آيه اشتراطى است در معناى غايت حكم سابق،
و منظور از توبه همان معناى لغوى كلمه است، و آن عبارتست از بازگشت. و
معناى آيه اين است كه: اگر با ايمان آوردن،