نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 482
بعضى از اوصاف قيامت
به حقيقت آن اشاره شده است.
[توضيحى در
مورد اينكه قيامت را جز خدا كسى هويدا نمىكند و در مورد سنگين بودن قيامت در
آسمانها و زمين]
(
يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها) ...(إِلَّا
هُوَ ... ) ساعة در اينجا به معناى ساعت برانگيختن خلائق و بازگشت
بسوى خدا و يك طرفى شدن و فيصل يافتن دادرسى عمومى است، بنا بر اين، الف و
لام الساعة براى عهد است، و ليكن در عرف قرآن و همچنين در لسان شرع
لفظ ساعت در معناى قيامت حقيقت شده.
مرسى اسم زمان و مكان و مصدر ميمى از ارسيت الشيء است كه به
معناى اثبات كردم آن را است، و معناى آيه اين است كه: از تو
مىپرسند وقوع و ثبوت قيامت چه وقت است ، و كلمه يجليها از
تجليه و به معناى كشف و اظهار است، و وقتى گفته مىشود جلاه
فانجلى معنايش اين است كه پرده از روى آن چيز برداشت و آن چيز هويدا گشت. پس
جمله(لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلَّا هُوَ) معنايش اين
است كه قيامت را هويدا نمىكند و پرده از روى آن و اينكه چه وقت واقع مىشود بر
نمىدارد مگر خداى سبحان، و همين معنا دلالت مىكند بر اينكه ثبوت و وجود قيامت و
علم به آن يكى است، يعنى وقوع و ثبوتش در كمون غيب نزد خدا محفوظ است، و هر وقت
بخواهد پرده از آن برداشته و آن را ظاهر مىكند بدون اينكه غير او كسى به آن احاطه
يافته و يا براى چيزى از اشياء ظاهر گردد. آرى، چگونه ممكن است چيزى به آن احاطه
يابد و يا آن براى چيزى ظاهر گردد و حال آنكه ظهور و تحققش ملازم با فناى هر چيز
است، و هيچ موجودى از موجودات نيست كه خودش ناظر و محيط به فناى خود بوده و يا
فناى ذاتش برايش ظاهر گردد، علاوه بر اينكه اين علم و احاطهاى كه مىخواهد به
قيامت تعلق بگيرد خود جزو نظام اين عالم است، و نظام سببى كه حاكم بر اين عالم است
و در موقع وقوع قيامت بر هم خورده و به يك نظام ديگرى متبدل مىشود از همين جا
ظاهر مىشود كه منظور از اينكه فرمود:(ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ
الْأَرْضِ)- و خدا داناتر است- اين است كه علم به قيامت در آسمانها و زمين سنگين
است، و البته سنگينى علم به آن عين سنگينى وجود آن است، پس اين اختلافى كه
كردهاند در اينكه آيا مقصود از ثقل ساعت در آسمانها و زمين ثقل علم به آن
است؟ يا ثقل صفت آن بر اهل آسمانها و زمين است، چون مشتمل بر شدائد عقبات و حساب و
جزاء است؟ و يا ثقل وقوع آن بر ايشان است بخاطر اينكه وقوعش مستلزم در هم پيچيده
شدن آسمان و فرو ريختن ستارگان و بر هم خوردن مهر و ماه و به راه افتادن كوهها
است؟ و يا منظور اين است كه آسمانها و زمين طاقت تحمل آن را ندارد چون بس عظيم و
شديد است؟ اختلاف بىثمرى است. براى اينكه ثقل قيامت منحصر در يك جهت و دو
جهت نيست بلكه تمامى آنچه كه راجع به آن است از قبيل ثبوت آن و علم به آن و صفات
آن بر آسمانها و زمين و غيره
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 482