responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 8  صفحه : 403

همچنين آيه بعدش يعنى جمله‌(أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ) و جمله‌(أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَكَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِكُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ) غرض از اين اخذ و استشهاد را بيان مى‌كند.

[اتمام صحبت خداى تعالى بر بندگان با گواه گرفتن آحاد افراد بشر بر خودشان‌]

و اين دو جمله بطورى كه از سياق كلام استفاده مى‌شود ابطال دو حجت را كه ممكن است بندگان به آنها احتجاج كنند مى‌رساند، و مى‌فهماند كه اگر اين اخذ و اشهاد از بندگان و اخذ ميثاق بر انحصار ربوبيت نبود بندگان مى‌توانستند در روز قيامت به يكى از آن دو تمسك جسته، و حجتى را كه خداوند عليه شرك ايشان اقامه مى‌كند و به استناد آن، مشركين را محكوم به آتش مى‌سازد، دفع نمايند.

و دقت در اين دو آيه مخصوصا با در نظر داشتن اينكه دو حجت بندگان با حرف او كه ترديد را مى‌رساند عطف بهم شده، و اينكه مبناى هر دو حجت بر اشهاد است كه خود مستلزم علم است، و اينكه هر دو از يكا يك بنى آدم نقل شده اين معنا را دست مى‌دهد كه حجت‌هاى مذكور بنا بر اينكه اخذ و اشهادى نمى‌بود تمام بود، چه اينكه اصلا اخذ و اشهادى نبود و چه اينكه از تمامى افراد صورت نمى‌گرفت، و چنين استفاده مى‌شود كه ما ذريه بنى آدم را از پشتهايشان گرفته و يك يك ايشان را عليه خودشان گواه گرفتيم، و همه به ربوبيت ما اعتراف كردند، و در نتيجه حجت ما در قيامت عليه ايشان تمام شد، و اگر چنين نمى‌كرديم، و فرد فرد ايشان را هر كدام را عليه خودش شاهد نمى‌گرفتيم و به كلى اشهادى در كار نمى‌آورديم و يا اگر مى‌آورديم در كار همه افراد نمى‌آورديم حجت ما تمام نمى‌شد.

زيرا اگر بكلى از اين كار صرف نظر مى‌كرديم و احدى را شاهد بر خودش نمى‌گرفتيم، و احدى به ربوبيت ما شهادت نمى‌داد، و به اين معنا علم و اطلاعى بهم نمى‌رسانيد همه در قيامت بر ما اقامه حجت مى‌كردند، و مى‌گفتند: ما در دنيا از ربوبيت پروردگار غافل بوديم، و بر غافل هم تكليف و مؤاخذه‌اى نيست‌(أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ).

و اگر بكلى از اين كار صرفنظر نمى‌كرديم، و ليكن در تمامى افراد اعمال نمى‌نموديم، و به اشهاد بعضى از آنان اكتفاء مى‌كرديم مثلا تنها پدران را مورد اين امر عظيم قرار مى‌داديم در اين صورت نيز حجت آنان بر ما تمام بود، زيرا اگر پدران كه بحسب فرض ميثاق داده‌اند شرك مى‌ورزيدند مقصر و گناه كار شناخته مى‌شدند ولى فرزندان در اين گمراهى هيچ تقصيرى نداشتند، براى اينكه در يك امرى كه جز تقليد از پدران هيچ راه ديگرى نسبت به آن ندارند و هيچگونه علمى نه اجمالى و نه تفصيلى به آن نداشته و نمى‌توانستند داشته‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 8  صفحه : 403
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست