نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 401
درك حقيقت خود و تحمل
آن در موقعى كه از او سؤال مىشود شهادت دهد.
و از آنجايى
كه نفس هر صاحب نفسى از جهاتى بغير خود ارتباط و تعلق دارد، و ممكن است انسان نسبت
به پارهاى از آنها استشهاد شود، و نسبت به پارهاى ديگر نشود، از اين رو اضافه
كرد:(أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ) تا بدين وسيله مورد
استشهاد را معلوم كرده باشد، و بفهماند آن امرى كه براى آن، ذريه بشر را استشهاد
كردهايم ربوبيت پروردگار ايشان است تا در موقع پرستش به ربوبيت خداى سبحان شهادت
دهند.
پس انسان هر
قدر هم دچار كبر و غرور باشد و هر چند رو به راه بودن وضع زندگيش مغرورش كرده باشد
نمىتواند اين معنا را حاشا كند كه مالك وجود خود نبوده، و در تدبير امور خود
مستقل و بىنياز نيست، چون اگر مالك وجود خود بود خويشتن را از مرگ و ساير آلام و
مصائب زندگى نگه مىداشت، و اگر در تدبير امور خود مستقل بود، هرگز ناچار نمىشد كه
در برابر اسباب طبيعى و وسائلى كه او به خيال خود مدبر آنها و حاكم در آنها است
خضوع كند، آنهم اسباب و وسائلى كه خود آنها نيز مانند انسان بغير خود محتاجند، و
در برابر حكم حاكمى غيبى هر چند عليهشان باشد مطيع و منقادند، و حوائجشان بدست
انسان برآورده نمىشود و انسان حاكم و مدبر آنها نيست.
پس احتياج
آدمى به پروردگارى كه مالك و مدبر است جزو حقيقت و ذات انسان است، و فقر به چنين
پروردگارى در ذات او نوشته شده، و ضعف بر پيشانيش مكتوب گشته، و اين معنا بر هيچ
انسانى كه كمترين درك و شعور انسانى را داشته باشد پوشيده نيست، عالم و جاهل، صغير
و كبير و شريف و وضيع همه در اين درك مساويند.
آرى، انسان
در هر منزلى از منازل انسانيت قرار داشته باشد از ناحيه ذات خود اين احساس را
مىكند كه براى او پروردگارى است كه مالك او و مدبر امور او است، و چطور ممكن است
اين احساس را نداشته باشد با اينكه احتياج ذاتيش را درك مىكند؟ و چگونه تصور دارد
كه شعور او حاجت را درك بكند و ليكن آن كسى را كه احتياجش به او است درك نكند؟ پس
اينكه فرمود:(أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ) بيان آن چيزى است كه
بايد به آن شهادت داد، و جمله(بَلى شَهِدْنا) اعتراف
انسانها است به اينكه اين مطلب را ما شاهد بوديم و چنين شهادتى از ما واقع شد.
و لذا بعضى
گفتهاند آيه شريفه اشاره است به آن مواردى كه انسان در زندگى دنيايش به احتياج
خود در جميع جهات زندگى و متعلقات و لوازم و احكام وجودش پى مىبرد، و معنايش اين
است كه ما بنى آدم را در زمين خلق كرديم و ايشان را در اقطار زمين پراكنده نموده
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 401