نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 328
كتاب اسماء و صفات از
جابر روايت كردهاند كه گفت: رسول خدا 6 فرمود:
وقتى خداى
تعالى در ميقات با موسى سخن گفت نحوه سخنش غير آن نحوه سخنى بود كه در روز اول
بعثتش با او سخن گفته بود و موسى چون چنين ديد پرسيد: پروردگارا! آيا اين كلامى
است كه قبلا آن را با من در ميان نهادى؟ فرمود: اى موسى! من با تو با نيروى ده
هزار زبان حرف زدم و مرا نيروى تمامى زبانها بلكه از آن هم بيشتر است. پس وقتى
بسوى بنى اسرائيل بازگشت از وى پرسيدند كلام رحمان را چگونه يافتى براى ما توصيف
كن. گفت: شما توانايى درك آن را نداريد، فقط مىتوانم بگويم كه دلنشينترين صوت
صاعقههايى كه شنيدهايد شبيه به آن است، و ليكن باز هم آن نيست[1].
مؤلف: ذيل
روايت اشكالى ندارد، زيرا مثالى كه زده براى تقريب ذهن بوده، و ليكن صدر آن اشكال
دارد، و معلوم نيست مقصود از ده هزار زبان چيست، و بعيد نيست كه منظور از آن تاثير
در تفهيم بوده باشد، و غرض اين باشد كه كلام خداى تعالى از جهت تفهيم به منزله ده
هزار زبان است كه يكديگر را در فهمانيدن مطلب كمك كنند، چون قدرت زبانها در
فهماندن مطلب مختلف است، بعضى از زبانها قدرت كمترى و بعضى ديگر قدرت بيشترى را
دارند، و مغايرتى هم كه در دو كلام خداوند بوده از همين نظر بوده است.
[دو روايت
در مورد تقاضاى موسى (ع) رؤيت خداوند را]
و در كتاب
معانى الاخبار به سند خود از هشام روايت كرده كه گفت: نزد امام صادق (ع) بودم كه
ناگاه معاوية بن وهب و عبد الملك بن اعين بر آن جناب در آمدند، معاوية بن وهب رو
به آن حضرت نمود و عرض كرد: شما در باره روايتى كه مىگويد رسول خدا 6 پروردگار
خود را ديده چه مىگوييد؟ و اگر اين روايت بنظر شما صحيح است رسول خدا 6
پروردگار خود را به چه صورتى ديده؟ و همچنين روايتى كه مىگويد مؤمنين در بهشت
پروردگار خود را مىبينند؟ اگر اين نيز صحيح است به چه صورتى خواهند ديد؟
حضرت تبسمى
نمود و فرمود: اى معاويه! چقدر زشت است كه مردى هفتاد يا هشتاد سال از عمرش بگذرد،
و در اين مدت در ملك خدا زندگى نموده و از نعمتهاى خداوندى بهرهمند باشد و خدا
را آن طور كه بايد نشناسد؟ آن گاه فرمود: اى معاويه! محمد بن عبد اللَّه (صلوات
اللَّه عليه) پروردگار خود را نديد، و خداوند بزرگتر از آن است كه بمشاهده چشمها
در آيد، بايد دانست كه رؤيت دو گونه است، يكى رؤيت به چشم و يكى رؤيت به قلب، هر