نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 210
تعالى باشد تا بتواند
او را حمل كند، بلكه معناى آيه اين است كه خداوند قبل از آنكه آسمان و زمين، يا جن
و انس، يا آفتاب و ماه را بيافريند، علم خود را بر آب كه قبل از اينها موجود شده
بود، حمل مىكرد[1].
مؤلف: اين
روايت از جهت دلالت بر اينكه مراد از عرش، علم است و نيز اصل
خلقت عالم آب بوده و در آن موقع كه هنوز تفاصيل موجودات، موجود نشده
بودند علم فعلى خداى تعالى متعلق به آب بوده مانند روايت قبلى است.
[دو روايت
در جواب سؤال در باره فاصله زمين و عرش]
در كتاب
احتجاج از على (ع) روايت شده كه شخصى از آن جناب از فاصله بين زمين و عرش سؤال
كرد، حضرت فرمود: فاصلهاش به قدر اين است كه بندهاى از در اخلاص بگويد: لا
اله الا اللَّه [2].
مؤلف: اين از
لطايف كلام امير المؤمنين 6 است كه آن را از آيه(إِلَيْهِ
يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ) اقتباس
فرموده، و معناى آن اين است كه وقتى بنده با گفتن كلمه توحيد الوهيت را از غير
خداى تعالى نفى نمود و آن را خالص براى خدا دانست، بطور مسلم غير خدا را فراموش
خواهد نمود، و جميع موجودات را مستند به او خواهد دانست، و اين مقام همان مقام
عرشى است كه بيانش در سابق گذشت.
نظير اين
بيان در لطافت جواب ديگرى است كه آن حضرت از اين سؤال داده، و فرمود:
فاصله بين
زمين و آسمان، ديد چشم و دعاى مظلوم است، در موقعى كه نفرين مىكند.
و نيز شيخ
صدوق در سه كتاب فقيه ، علل و مجالس خود از
امام صادق (ع) روايت كرده كه در پاسخ شخصى كه از آن جناب پرسيد: چرا كعبه، كعبه
ناميده شد؟ فرمود: براى اينكه چهار گوشه و مربع بود. و وقتى سائل پرسيد، چرا مربع
شد؟ در جواب فرمود: براى اينكه محاذى بيت المعمور بود و بيت المعمور مربع است. و
چون سائل پرسيد:
بيت المعمور
چرا مربع شد؟ فرمود: چون بيت نامبرده، محاذى با عرش است و عرش مربع است.
و چون سائل
از مربع بودن عرش سؤال كرد فرمود: براى اينكه كلماتى كه دين اسلام بر مبناى آنها
بنا نهاده شده، چهار است، و آن چهار كلمه عبارت است از: 1- سبحان اللَّه 2- و
الحمد للَّه 3- و لا اله الا اللَّه 4- و اللَّه اكبر ... [3].