responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 8  صفحه : 153

و اين سياق بدون ترديد اين معنا را افاده مى‌كند كه رجال اعراف منحاز و متمايز از دو طايفه نامبرده هستند، و خلاصه اينكه نه از اهل بهشتند و نه از اهل دوزخ. حال يا از اين جهت است كه اصلا انسان نيستند، و يا از اين جهت است كه از حيث سؤال و جواب و ساير شؤون و خصوصيات قيامت از آن دو طايفه بيرونند. و در حقيقت اهل محشر سه طايفه هستند: دوزخيان، اهل بهشت و اهل اعراف، هم چنان كه در دنيا هم به سه طايفه تقسيم مى‌شدند: مؤمنين، كفار و مستضعفين، يعنى كسانى كه از جهت ضعف عقل حجت بر ايشان تمام نيست مانند برخى از زنان و اطفال و پيران ناتوان و ديوانگان و سفهاء و امثال آنان. و يا از اين جهت است كه مقام و مرتبه آنان ما فوق مقام اين دو طايفه است، پس در اصحاب اعراف سه احتمال هست:

[رجال اعراف از طايفه جن يا ملك نيستند]

اما احتمال اول كه انسان نباشند، و از يكى از دو طايفه جن و ملك بوده باشند، احتمالى است كه نمى‌توان به آن اعتناء نمود، زيرا اطلاق لفظ رجال شامل ملك نمى‌شود، چون اين دو طايفه متصف به رجوليت و انوثيت نمى‌گردند. اگر چه گاهى به شكل مردانى ظاهر شوند، و ليكن صرف تمثل به صورت انسان مصحح اطلاق نيست، علاوه بر اينكه دليل معتبرى هم بر اين معنا نداريم.

ناگفته نگذاريم كه تعبير به رجال آنهم بطور نكره و بدون الف و لام به حسب عرف لغت دلالت بر احترام و اعتنا به شان اشخاصى كه مقصود از آن هستند دارد، چون عادتا كلمه رجل دلالت بر انسان قوى در اراده و تعقل دارد، هم چنان كه در امثال آيات:(رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ)[1] و(فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا)[2] و(رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ)[3] و(وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ)[4] و حتى در مثل آيه‌(ما لَنا لا نَرى‌ رِجالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ)[5] و آيه‌(وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ)[6] اين معنا بخوبى مشاهده مى‌شود. پس منظور از رجال افرادى هستند كه در انسانيت خود در سر حد كمال مى‌باشند، و اگر در ميان آنان افرادى از زنان فرض شود از باب تغليب، لفظ رجال در مورد مجموع ايشان به كار مى‌رود.


[1] مردانى كه تجارت و بيع آنان را از ياد خدا غافل نمى‌سازد. سوره نور آيه 37

[2] در آن مردانى هستند كه دوست دارند خود را پاكيزه كنند. سوره توبه آيه 108

[3] مردانى كه وفا كردند آن عهدى را كه با خداى تعالى بستند. سوره احزاب آيه 23

[4] و ما نفرستاديم پيش از تو مگر رجالى كه به سوى‌شان وحى مى‌فرستاديم. سوره يوسف آيه 109

[5] چه شد ما را كه نمى‌بينيم آن مردانى را كه ما آنها را از اشرار مى‌شمرديم. سوره ص آيه 62

[6] و چنين بود كه مردانى از آدميان پناه مى‌بردند به مردانى از جن. سوره جن آيه 6

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 8  صفحه : 153
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست