نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 77
بحث روايتى
[ (رواياتى
در ذيل آيه شريفه:(يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ...)، شان نزول
آن و ابلاغ ولايت على (ع) در غدير خم)]
در تفسير
عياشى از ابى صالح از ابن عباس و جابر بن عبد اللَّه روايت شده كه گفتهاند:
خداى تعالى
نبى خود محمد 6 را مامور كرد كه على (ع) را بعنوان علميت در بين مردم نصب كرده و
مردم را به ولايت وى آگاهى دهد، و از همين جهت رسول اللَّه 6 ترسيد مردم متهمش
ساخته و زبان به طعنش گشوده بگويند: در بين همه مسلمانان على را نامزد اين منصب
كرده است، و لذا خداى تعالى اين آيه را فرو فرستاد:(يا
أَيُّهَا الرَّسُولُ ...) ناگزير رسول اللَّه 6 در روز غدير خم به
امر ولايت على (ع) قيام نمود.[1] و در همان
كتاب از حنان بن سدير از پدرش از امام ابى جعفر (ع) روايت مىكند كه آن حضرت
فرمود: وقتى كه جبرئيل در حيات رسول اللَّه 6 در حجة الوداع براى اعلان ولايت
على (ع) نازل شد و اين آيه را فرود آورد:(يا أَيُّهَا الرَّسُولُ
بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ...) رسول اللَّه 6 سه
روز در انجام آن مكث كرد تا رسيد به جحفه، و در اين سه روز از ترس مردم دست على را
نگرفت و او را بالاى دست خود بلند نكرد، تا اينكه در روز غدير در محلى كه آن
را مهيعة مىگفتند بار گرفته و پياده شد، آن گاه دستور داد بانگ نماز
سر داده و مردم را براى نماز دعوت كنند، مردم هم بر حسب معمول اجتماع كردند، رسول
اللَّه 6 در برابرشان قرار گرفت و فرمود:
چه كسى از
خود شما به شما اولويت دارد؟ همه به بانگ بلند عرض كردند خدا و رسول، آن گاه بار
ديگر همين كلام را تكرار كرد و همه همان جواب را دادند، بار سوم نيز همان را پرسيد
و همان جواب را شنيد، و سپس دست على را گرفته فرمود:
هر كه من
مولاى اويم على مولاى اوست، پروردگارا دوست بدار دوستداران على را و دشمن بدار كسى
را كه با على دشمنى كند و يارى كن هر كه را كه به على يارى دهد، و تنها بگذار كسى
را كه در موقع حاجت على را تنها بگذارد، چون كه على از من و من از على هستم، و على
نسبت به من بمنزله هارون است نسبت به موسى، با اين تفاوت كه بعد از موسى