نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 69
هواى نفسانى و بدون دستور خداوند مقرر كرده باشد
چون هيچ مانعى براى آن جناب بنظر نمىرسد كه اين حكم را توسعه دهد و هيچ فرضى تصور
نمىرود كه از اين توسعه مضايقه نمايد، از اين رو باز هم به ذوقها نمىزند، مخصوصا
رسول اللهى كه سيره و رفتارش در ايثار بنفس بر مسلمان و كافر معلوم و معروف است،
رسول اللهى كه مردم را در آنچه خداوند از مال و چيزهاى ديگر روزى فرموده بر خود
مقدم مىدارد، چگونه ممكن است مردم را محدود و محكوم كند به اينكه بيش از چهار
همسر دائمى اختيار نكنند و ليكن خود تا 9 نفر اختيار كند؟! پس جاى هيچ ترديدى نيست
كه اجراى اين حكم نسبت به خصوص خود از ناحيه خداوند بوده نه از روى هوا.
[آن امر
مهم و خطيرى كه پيامبر 6 مامور به ابلاغ آن شده است ولايت و جانشينى
امير المؤمنين (ع) است]
از اينجا و
از همه آنچه تا كنون گفته شد بخوبى استفاده مىشود كه در آيه شريفه رسول اللَّه
6 مامور به تبليغ حكمى شده كه تبليغ و اجراى آن مردم را به اين شبهه دچار مىكند
كه نكند رسول اللَّه 6 اين حرف را بنفع خود مىزند، چون جاى چنين توهمى بوده كه
رسول اللَّه 6 از اظهار آن انديشناك بوده، از همين جهت بوده كه خداوند امر اكيد
فرمود كه بدون هيچ ترسى آن را تبليغ كند، و او را وعده داد كه اگر مخالفين در صدد
مخالفت بر آيند آنها را هدايت نكند، و اين مطلب رواياتى را كه هم از طرق عامه و هم
از طرق اماميه وارد شده است تاييد مىكند، چون مضمون آن روايات اينست كه آيه شريفه
در باره ولايت على (ع) نازل شده، و خداوند رسول اللَّه 6 را مامور به تبليغ آن
نموده، و آن جناب از اين عمل بيمناك بوده كه مبادا مردم خيال كنند وى از پيش خود
پسر عم خود را جانشين خود قرار داده است، و به همين ملاحظه انجام آن امر را به
انتظار موقع مناسب تاخير انداخت تا اينكه اين آيه نازل شد، ناچار در غدير خم آن را
عملى كرد و در آنجا فرمود: من كنت مولاه فهذا على مولاه يعنى هر كه من
مولاى اويم، اين- على بن ابى طالب- نيز مولاى اوست.[1]
اما ولايت : بايد دانست همانطورى كه در زمان رسول اللَّه امور امت و
رتق و فتق آن بدست آن جناب اداره مىشده بطور مسلم و بدون هيچ ابهامى پس از در
گذشت وى نيز شخصى لازم است كه اين امر مهم را عهدهدار باشد، و قطعا هيچ عاقلى
بخود اجازه نمىدهد كه توهم كند دينى چنين وسيع و عالمگير، دينى كه از طرف خداى
جهان، جهانى و ابدى اعلام و معرفى شده است، دينى كه وسعت معارفش جميع مسائل
اعتقادى و همه اصول اخلاقى و