[معناى
جمله: ((بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ)) و معانى
يد در موارد اضافه به خداى سبحان]
اما جمله(بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشاءُ) اين جمله جواب از
گفته يهود است كه با كلمه بل كه براى اضراب و اعراض است افتتاح شده
است و اين جمله يعنى جمله(يَداهُ مَبْسُوطَتانِ) جمله ايست
معروف و شايع و كنايه است از داشتن قدرت.
در اينجا
سؤالى پيش مىآيد و آن اينست كه يهود گفته بود دست خدا بسته است و يد
را مفرد ذكر كرده بود با اين حال چرا خداى تعالى در جواب آنها فرمود:
يداه و يد را بصورت تثنيه ذكر فرمود؟ جواب اينست كه اصولا در
ادبيات عرب دست كنايه است از قدرت و دو دست كنايه است از كمال قدرت و از همين جهت
خداى تعالى بصورت تثنيه آورد تا به كمال قدرت خود اشاره كرده باشد كما اينكه در
آيه(قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما
خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ)[2] نيز براى افاده همين
معنا به صورت تثنيه آورد، عرب هم وقتى ميخواهد در سلب قدرت از كسى مبالغه كند و
بگويد فلانى بهيچ وجه قدرت بر آن عمل و حق مداخله در آن را ندارد مىگويد:
لا يدين بها له يعنى فلانى هيچ گونه اختيارى در آن كار ندارد، بسيارى از
علماى لغت براى كلمه يد معانى زيادى غير از دست ذكر
كردهاند، و ليكن بايد دانست كه اين كلمه داراى چند معنا نيست بلكه تنها به معناى
دست است و در ساير معانى بطور استعاره بكار مىرود. چون آن معانى امورى هستند كه
از شؤون مربوط به دست مىباشند، مانند انفاق و سخاوت كه از جهت بسط منتسبند به
دست، و مانند ملك و سلطنت كه از جهت قدرت بر تصرف و وضع و رفع منتسبند به آن، و
امثال اينها، پس معناى اين كلمه در آيات كريمه قرآن بحسب اختلاف مورد، مختلف
مىشود، مثلا در آيه مورد بحث و آيه (أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ
بِيَدَيَ)[3] معنايش
قدرت و كمال آنست و در آيه(بِيَدِكَ الْخَيْرُ)[4] و آيه(فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ)[5] و آيه(تَبارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ)[6] و امثال
اينها به معناى سلطنت است و در آيه(لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ
اللَّهِ وَ رَسُولِهِ)[7] معنايش حضور
[2] گفت: اى ابليس چه چيز تو را بازداشت از اينكه سجده كنى براى
چيزى كه من خود با دو دست( قدرت كامله) خود آفريدمش؟! آيا تكبر ورزيدى يا اينكه
راستى از بلند مرتبگانى؟. سوره ص آيه 75.