responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 6  صفحه : 410

كلمه رب به كار نرفته، پس از اين اقرار، ماجراى خود را كه قومش را پس از نزول عذاب و هلاك نشدن آنان، ترك گفته بود به ياد آورده و ظلم را براى خود اثبات نموده و خداى سبحان را از هر چيزى كه شائبه ظلم و نقص در آن باشد منزه كرده و گفت:(سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ). يونس (ع) در اين مناجات حاجت درونى خود را كه عبارت بود از رجوع به مقام عبودى قبليش اظهار نكرد، گويا خود را لايق براى چنين درخواستى نديد و به خود اجازه تقاضاى چنين عطائى نداد، و خود را مستحق آن ندانست و خلاصه خواست رعايت ادب كرده و بگويد من غرق در عرق خجالت و شرمنده هستم.

دليل اينكه يونس چنين تقاضايى در دل داشت اين است كه خداى تعالى بعد از آيه سابق مى‌فرمايد:(فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ)[1] و دليل بر اينكه حاجت درونيش عبارت بود از بازگشت به مقام و منصب قبليش اين است كه خداى تعالى فرمود:(فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ. وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ. وَ أَرْسَلْناهُ إِلى‌ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ. فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ إِلى‌ حِينٍ)[2].

[دعاى ايوب و زكريا (ع)]

و نيز از آن جمله، دعائى است كه خداى تعالى از حضرت ايوب (ع) بعد از آنكه مرضش به طول انجاميد و اموال و فرزندانش همه از بين رفت نقل مى‌كند:(وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى‌ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ)[3].

وجوه ادبى كه در اين دعا بكار رفته، از بيانات قبلى روشن مى‌شود. ايوب (ع) هم مانند آدم، نوح، موسى و يونس (ع) حاجت خود را كه عبارت بود از بهبودى از مرض صريحا ذكر نكرد، او نيز خواست هضم نفس كند و حاجت خود را كوچكتر از آن بداند كه از پروردگار، آن را درخواست كند، همانطورى كه قبلا هم گفتيم همه انبياء (ع) هيچوقت حاجت خود را اگر در باره امور دنيوى بوده صريحا ذكر نمى‌كرده‌اند اگر چه غرضشان از آن حاجت، پيروى نفس هم نبوده.

وجه ديگر اينكه اصولا ذكر سبب درخواست، كه همان اساس مرض بود و همچنين‌


[1] درخواستش را اجابت نموده و از اندوه نجاتش داديم. سوره انبياء آيه 88.

[2] پس او را خسته و ناخوش به صحرايى بى آب و علف افكنديم، و بوته‌اى از كدو براى اينكه سايه بر سرش افكند رويانديم، و او را به سوى صد هزار نفر و يا بيشتر به رسالت روانه ساختيم، آنان ايمان آوردند و در نتيجه تا مدتى زندگيشان داديم. سوره صافات آيه 148.

[3] و به ياد آر ايوب را وقتى كه ندا كرد، پروردگارا! مرض مرا از پاى در آورده و تو مهربانترين مهربانانى. سوره انبياء آيه 83.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 6  صفحه : 410
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست