responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 6  صفحه : 374

شؤون زندگى خود آن را رعايت مى‌كرده و خضوعى را كه قلبا و عملا براى خداى متعال داشتند ذكر مى‌فرمايد، آرى سجده در مواقعى كه به ياد آيات خدا مى‌افتادند مثالى است براى فهماندن آن خضوع، چنان كه گريه‌شان كه خود ناشى از رقت قلب و تذلل نفس است نشانه ديگرى است از آن ادب و خشوع، و اين سجده و گريه، كنايه است از استيلاى صفت عبوديت بر دلهاى آنان، به طورى كه هر وقت به ياد آيه‌اى از آيات مى‌افتاده‌اند اثرش در سيما و ظاهرشان معلوم مى‌شده، پس انبياء چه در آن موقعى كه با خداى خود خلوت مى‌كرده‌اند و چه آن موقعى كه با مردم مواجه مى‌شده‌اند در هر دو حال ادب الهى را كه همان جنبه بندگى است از دست نمى‌دادند.

[ادب الهى انبياء (ع) هم شامل ادب نسبت به خداوند مى‌شود و هم شامل ادب نسبت به مردم (ادب فردى و ادب اجتماعى)]

يكى از شواهدى كه دلالت دارد بر اينكه مراد از ادب اعم است از ادب نسبت به خدا و ادب نسبت به مردم جمله‌(فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ) است، زيرا تضييع نمازى كه همان توجه به خداست، معرف حال خلف آنان است با پروردگارشان و پيروى شهوات معرف حالشان است با مردم، و چون در اين آيات، انبياء در مقابل اين خلف ناصالح قرار گرفته‌اند مى‌فهميم كه بر خلاف اينان، انبيا، هم در مراجعه به پروردگارشان، و هم در برخورد با مردم جنبه عبوديت و ادب را از دست نمى‌دادند و مى‌فهماندند كه پايه و اساس زندگى‌شان بر اين است كه براى آنان پروردگاريست كه مالك و مدبر امورشان مى‌باشد، ابتداى‌شان از او و بازگشت‌شان به سوى اوست، اصل اساسى در جميع احوال و اعمال‌شان همين است و بس. و اينكه تائبين را استثنا كرده، خود ادب الهى ديگرى را مى‌رساند، و نخستين كسى كه اين ادب را از خود نشان داد آدم (ع) بود و قرآن در باره‌اش فرموده:(وَ عَصى‌ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى‌. ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى‌)[1].

و اما اينكه چطور آدم عصيان ورزيد، بزودى بعضى از مطالب در باره آن خواهد آمد (ان شاء اللَّه) و در باره ادب جامع ديگرى كه خداى متعال انبياى خود را به آن مؤدب نموده، فرموده است:


[1] آدم پروردگار خود راى نافرمانى كرد و در نتيجه از بهشت محروم شد، پس پروردگارش او راى براى رسالت در انباء خود برگزيد و از نافرمانيش در گذشت و هدايتش نمود. سوره طه آيه 122.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 6  صفحه : 374
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست