responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 6  صفحه : 313

و در بعضى از روايات جمله‌(أَوْ آخَرانِ مِنْ غَيْرِكُمْ) به كفار كه اعم از اهل كتاب است تفسير شده، مانند روايتى كه كافى از ابى الصباح كنانى از ابى عبد اللَّه (ع) و عياشى در تفسير خود از ابى اسامه نقل كرده‌اند كه گفت: از آن جناب از معناى‌(أَوْ آخَرانِ مِنْ غَيْرِكُمْ) پرسيدم، فرمودند: مراد از آنها دو نفر كافرند، پرسيدم:(ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ) يعنى چه؟

فرمود: يعنى دو مسلمان‌[1].

اين دو روايت گر چه از نظر اينكه متوافق و هر دو ايجابى هستند و بحسب صناعت علمى نمى‌توان بين آن دو معامله اطلاق و تقييد كرد و گفت كه مراد از كفار در اين روايات همان اهل كتاب در آن روايت است، ليكن سياق روايت اول صلاحيت تفسير اطلاق دوم را دارد و مى‌تواند آن را تقييد كند.

و در تفسير برهان است كه صدوق به اسنادى كه ابى زيد عياش بن يزيد بن حسن دارد از پدرش يزيد بن حسن نقل مى‌كند كه گفت: موسى بن جعفر (ع) مرا حديث كرد و فرمود كه پدرم جعفر بن محمد (ع) در باره قول خداى عز و جل:(يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ قالُوا لا عِلْمَ لَنا) فرمود: مى‌گويند ما علمى به ما سواى تو نداريم، موسى بن جعفر فرمود: امام صادق اضافه كرد: كه قرآن تمامش تقريع و باطنش تقريب است. صاحب برهان مى‌گويد: صدوق فرموده: مراد از اين جمله اين است كه قرآن غير از آيات توبيخ و وعيد آيات رحمت و غفران هم دارد[2].

[معناى اين روايت كه قرآن تماميش تقريع و باطنش تقريب است‌]

مؤلف: اين معنايى كه صاحب برهان در باره جمله: قرآن تمامش تقريع و باطنش تقريب است، از صدوق نقل كرده نه با صدر روايت منطبق است و نه با سياق خود جمله. اما با صدر روايت منطبق نيست، براى اينكه معناى گفتار رسولان كه گفتند:(لا عِلْمَ لَنا) اين باشد كه ما علمى به ما سواى تو نداريم، معنايى است كه هيچ ربطى به اين جهت كه قرآن مشتمل بر آيات وعد و وعيد است ندارد. اما اينكه گفتيم با سياق خود جمله هم منطبق نيست، براى اينكه ظاهر جمله: قرآن تماميش تقريع و باطنش تقريب است، اين است كه قرآن تماميش هم تقريع و هم تقريب است، و تنها فرق آن دو از نظر ظاهر و باطن قرآن است، يعنى تمام قرآن باطنش تقريب است و باز تمامى آن ظاهرش تقريع است، نه اينكه بعضى از آيات آن تقريب و بعضى ديگر تقريع باشد. و ما اگر در اين جمله و در صدر كلام امام (ع) تاملى بكنيم خواهيم‌


[1] فروع كافى ج 7 ص 3 ح 1 و تفسير عياشى ج 1 ص 348 ح 216.

[2] تفسير برهان ص 510 ج اول حديث 3 و معانى الاخبار طبع انتشارات اسلامى ص 231 ح 1.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 6  صفحه : 313
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست