نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 116
به دين اسلام گرويدهاند بسيار كم و
انگشتشمارند.
و همين ادامه
داشتن برخوردهاى مختلف آنان در قرون متمادى و طولانى خود شاهد و گواه محكمى است بر
صدق دعوى قرآن كه بطور كلى فرمود:(لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ
عَداوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ) براى اينكه گر چه
خطاب در اين آيه متوجه شخص رسول اللَّه 6 است، ليكن اين نكته نيز بر كسى پوشيده
نيست كه آيه شريفه در مقام بيان قانون و ضابطى است كلى.
و اين نكته
كه عبارت است از بيان قانون كلى در صورت خطاب خصوصى بسيار بكار مىرود: مانند آيه(تَرى كَثِيراً مِنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا) و آيه(تَرى كَثِيراً مِنْهُمْ يُسارِعُونَ فِي الْإِثْمِ) كه در ضمن آيات مورد
بحث بود، و تفسير و ترجمهاش گذشت.
[وجود
علماء و پارسايان بسيار در ميان نصارا و استكبار نورزيدن آنها علت انس بيشتر آنان
با مسلمين بوده است]
(ذلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا
يَسْتَكْبِرُونَ) قسيس معرب كشيش است و رهبان جمع
راهب و گاهى بجاى راهب يعنى در مفرد استعمال مىشود، راغب گفته است
الرهبة و الرهب به معناى ترسى است كه توأم با احتراز باشد. تا
آنجا كه مىگويد: ترهب به معناى تعبد، و رهبانية به معناى
مبالغه و غلو و افراط در تحمل عبادت است، و اين كلمه در كلام مجيد هم بكار رفته،
آنجا كه مىفرمايد:
و
رهبانية ابتدعوها- و رهبانيتى كه آن را بدعت كردند ، و رهبان هم به معناى
مفرد استعمال مىشود و هم به معناى جمع، كسانى كه رهبان را واحد
دانستهاند در جمع آن رهابين گفتهاند[1].
در اين آيه
خداى تعالى جهت نزديكتر بودن نصارا را به اسلام بيان فرموده و در جهت اينكه آنان نسبت
به ساير ملل انس و محبتشان به مسلمين بيشتر است، سه چيز را معرفى مىفرمايد كه آن
سه چيز در ساير ملل نيست، يكى اينكه در بين ملت نصارا علما زيادند. دوم اينكه در
بينشان زهاد و پارسايان فراوانند، سوم اينكه ملت نصارا مردمى متكبر نيستند، و همين
سه چيز است كه كليد سعادت آنان و مايه آمادگى شان براى سعادت و نيكبختى است.
توضيح اينكه
سعادت آدمى در زندگى از نظر دين به اين است كه بتواند نخست عمل صالح را تشخيص داده
و سپس بر طبق آن عمل كند، و به عبارت ديگر، سعادت زندگى به داشتن ايمان و اذعان به
حق و سپس عمل بر طبق آن است، بنا بر اين كسى كه بخواهد داراى چنين سعادتى شود اول
احتياج به علمى دارد كه بوسيله آن بتواند حقيقت دين را كه همان دين