نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 103
تعدد نمىكند، نه در ذات و نه در صفات، نه در
خارج و نه بحسب فرض، و اگر مىفرمود و ما من اله الا اللَّه الواحد
اعتقاد باطل مسيحيت را در باره خدايان سهگانه دفع نمىنمود، چون آنها هم اين قسم
توحيد را منكر نيستند، چيزى كه هست مىگويند: آن ذات يكتا كه در يكتائيش ما هم حرف
نداريم، از نظر صفات سهگانه به سه تعين متعين مىشود، و لذا مىگوييم در عين
اينكه يكى است سه چيز است، و اين حرف جواب داده و دفع نمىشود مگر به اينكه توحيدى
اثبات شود كه از هيچ نظر قابل تكثر نباشد، و اين همان توحيد قرآنست، چه قرآن در
اين آيه:(وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا إِلهٌ واحِدٌ) و آيات
ديگر خود، تنها اين توحيد را خالص و صحيح مىداند و توحيد ساير اديان را مخدوش و
غير خالص مىداند، و اين از معانى لطيف و دقيقى است كه قرآن مجيد در باره حقيقت
معناى توحيد به آن اشاره فرموده، و ما ان شاء اللَّه تعالى، بزودى در بحثى كه راجع
به توحيد مىكنيم چه در بحث قرآنى توحيد و چه در بحث عقلى آن و چه در بحث نقليش در
باره اين معناى لطيف غور و دقت بيشترى خواهيم نمود، بلكه بتوانيم حق آن را ادا
كرده باشيم.
[چگونگى
اعتقاد به تثليث در ميان عوام نصارا]
(وَ إِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا
مِنْهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ) اين آيه اهل كتاب را تهديد مىكند به عذاب
دردناكى كه ظاهرا مراد از آن عذاب اخروى است، و بايد دانست كه چون قول به تثليث كه
جمله:(إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ) متضمن آنست
مطلبى نيست كه عامه مردم بتوانند صحت و بطلان آن را درك كنند، از اين رو اغلب آن
را بطور تعبد و طوطىوار بعنوان يك عقيده مسلم مذهبى تلقى كردهاند، نه اينكه
معنايش را فهميده و يا در پى تحقيق آن بر آمده باشند، اگر هم در صدد بر مىآمدند،
چيزى نمىفهميدند، زيرا عقل سليم هم آن وسع و طاقت را ندارد كه بتواند بطور صحيح
آن را تعقل كند، و اگر هم تعقل كند امر باطلى را تعقل كرده، نظير تعقل فرضهاى
محال، مثل فرض اينكه يك چيز هم انسان باشد و هم غير انسان، و يا عددى نه واحد باشد
و نه بيشتر از واحد، نه تك باشد و نه جفت و عقل اينگونه فرضها را كه محال عقليند
مىتواند تصور كند، تثليث نصارا هم اگر عقل تصور كند از اين باب است، يعنى امر
محالى را تصور كرده است.
خواهيد گفت
اگر چنين است پس ميليونها مسيحى چگونه آن را پذيرفتهاند؟
جواب اينست
كه تثليث در ذهن عامه مردم جنبه تعارف و تشريف را دارد، يعنى اگر از يك نفر مسيحى
عامى بپرسيد معناى پدرى خدا و فرزندى مسيح چيست؟ مىگويد معنايش اينست كه مسيح از
عظمت و بزرگى به پايهايست كه اگر ممكن بود براى خداوند پسرى قائل شد بايد گفت او
مسيح است، چون در بشر كسى كه مسيح را در عظمت به او تشبيه كنيم
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 103