responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 77

(فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ، وَ قِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قالُوا خَيْراً )[1] و ما ان شاء اللَّه تعالى در تفسير سوره نحل بحثى در اين باره ايراد خواهيم كرد.

[توبيخ كسانى كه بر اثر سلطه مشركين بر آنها از تمسك به دين باز ماندند بخاطر مهاجرت نكردنشان به سرزمينى ديگر]

(قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ، قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِيها) سؤال ملائكه كه مى‌پرسند: (فِيمَ كُنْتُمْ ) سؤالى است از حال و وضعى كه از نظر دين در زندگى داشتند و اينها كه مورد سؤال قرار مى‌گيرند، كسانى هستند كه از جهت دين وضع خوبى نداشتند و لذا در پاسخ ملائكه به جاى اينكه حال خود را شرح بدهند سبب آن را ذكر مى‌كنند، و آن سبب اين است كه در زندگى در سرزمينى زندگى مى‌كرده‌اند كه اهل آن مشرك و نيرومند بودند و اين طائفه را استضعاف كرده، بين آنان و بين اينكه به شرايع دين تمسك جسته و به آن عمل كنند حائل شدند.

و چون اين عذر يعنى عذر استضعاف (البته اگر راست گفته باشند) بدين جهت مانع ديندارى آنان شده كه نخواسته‌اند از آن شهر و آن سرزمين چشم بپوشند، و گرنه دچار اين استضعاف نمى‌شدند، چون مشركين نيرومند آنجا در ساير سرزمين‌ها نيرويى نداشته‌اند، پس استضعاف اين مستضعفين بطور مطلق نبوده، استضعافى بوده كه خودشان خود را به آن دچار كردند و مى‌توانستند با كوچ كردن از سرزمين شرك به سرزمين ديگر خود را از آن برهانند، لذا فرشتگان ادعاى آنان را كه گفتند: ما مستضعف بوديم تكذيب مى‌كنند و مى‌گويند: زمين خدا فراخ‌تر از آن بود كه شما خود را در چنان شرائط قرار دهيد، شما مى‌توانستيد از حومه استضعاف درآئيد و به جاى ديگر كوچ كنيد، پس شما در حقيقت مستضعف نبوديد، چون مى‌توانستيد از آن حومه خارج شويد، پس اين وضع را خود براى خود و به سوء اختيار خود پديد آورديد.

پس جمله:(أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِيها) استفهامى است توأم با سرزنش، هم چنان كه سؤال‌(فِيمَ كُنْتُمْ) نيز اين سرزنش را در بر دارد، ممكن هم هست بگوئيم:

استفهام اول براى تقرير است، يعنى به راستى مى‌خواهند بپرسند چه وضعى داشته‌اند، چون اين‌


[1] كسانى كه فرشتگان جانشان را مى‌گيرند، در حالى كه ستمكار به خويشند، به همين جهت كه از خود دلواپسند، در برابر فرشتگان تسليم شده و مى‌گويند: ما كار بدى نكرده‌ايم، بله خدا آگاه است بدانچه شما كرده‌ايد و اينك از درهاى جهنم براى ماندن جاودانه در آن داخل شويد و مردم متكبر بدانند كه جهنم جايگاه بسيار بدى است و به كسانى كه در زندگى تقوا( را) پيشه خود كردند، گفته مى‌شود: پروردگارتان چه چيز نازل كرده؟ در پاسخ مى‌گويند: خير نازل كرده ... سوره نحل، آيه 30 .

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 77
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست