نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 519
گفتار در توجيه آن نظير همان گفتارى است كه در
تفسير جمله قبل گفتيم، و مراد از زنده كردن يك انسان آفريدن يك انسان
زنده و يا زنده كردن يك انسان مرده نيست بلكه مراد از آن، چيزى
است كه در عرف عقلا احياء شمرده شود، عقلا وقتى طبيب بيمارى را معالجه مىكند و يا
غواص غريقى را از غرق نجات مىدهد و يا شخصى اسيرى را از دست دشمن رها مىسازد،
مىگويند فلانى فلان شخص را زنده كرد (و يا مىگويند حق حيات بر او دارد)، خداى
تعالى نيز در كلام مجيدش از اينگونه تعبيرها دارد، مثلا هدايت به سوى حق را احياء
خوانده و فرموده است:(أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً
فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ)[1]، پس به حكم اين
آيه كسى كه گمراهى را به سوى ايمان راهنمايى كند او را زنده كرده است.
و اما اينكه
در آخر فرمود: (وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَيِّناتِ) ، اين
جمله عطف است بر اول آيه آنجا كه مىفرمود:(مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا
...)، و معنايش اين است كه اين تنها آدمكشى نبود كه ما بنى اسرائيل را
از آن بر حذر كرديم، بلكه رسولان ما با معجزاتى روشن به سوى آنان آمدند، و از فساد
ديگرى بر حذرشان داشتند.
و اما اينكه
فرمود:(ثُمَّ إِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِكَ فِي
الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ) در حقيقت وقتى ضميمه جملههاى قبل قرار گيرد
متمم كلام مىشود، و غرض مطلوب را از بيان گذشته استنتاج مىكند، و آن غرض اين بود
كه روشن شود كه بنى اسرائيل قومى مفسد و مصر بر استكبار و سركشىهاى خويشند به
دليل اينكه ما براى آنها واقعيت و منزلت قتل را بيان كرديم، و پيامبران ما اين
موقعيت و نيز حقايقى ديگر را براى آنان بيان كردند، و آنها را از سركشى و استكبار
بر حذر داشتند ولى مع ذلك هم چنان بر استكبار خود اصرار نموده، در زمين فساد مىانگيزند،
و اسراف مىكنند همانطور كه از قديم مىانگيختند، گويى كه اصلا پيامبرى برايشان
نيامده.
كلمه
اسراف به معناى خارج شدن از حد اعتدال و تجاوز از حد در هر عملى است كه
انسان انجام مىدهد، هر چند كه به گفته راغب غالبا در مورد پول خرج كردن استعمال
مىشود، هم چنان كه در آيه زير در خصوص اين مورد استعمال شده:(وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ
ذلِكَ قَواماً)[2].
[1] آيا كسى كه مرده بود ما زندهاش كرديم و به او نورى داديم كه
با آن نور در بين مردم زندگى مىكند مثل كسى است كه چنين و چنان باشد؟. سوره
انعام، آيه 122 .
[2] و كسانى كه چون انفاق مىكنند نه اسراف مىكنند و نه كم
مىدهند، بلكه بين آن افراط و اين تفريط راه ميانه را كه راه استوار است طى
مىكنند. سوره فرقان، آيه 67 .
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 519