نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 493
كه به زودى افراد بشر بسيار مىشوند و فهميده بود
كه اين افراد بسيار به حسب طبع بشريشان جمعيتهاى مختلفى خواهند شد، گروهى متقى و
جمعى ظالم و همه اينها با همه عالميان يك رب و مدبر دارند، يك خدا است كه مالك
آنها و مدبر امر آنها است، و نيز فهميده بود كه تدبير وقتى متقن است كه مدبر عدل و
احسان را دوست و ظلم و عدوان را دشمن بدارد و لازمه آن، وجوب تقواى مردم و ترس از
خشم و دشمنى خدا است و اين تقوا و ترس همان چيزى است كه نامش را دين مىگذارند، پس
بطور مسلم در آينده نزديكى دينى خواهد بود كه اطاعتها و قربها و معصيتها و
ظلمها خواهد داشت، و نيز طاعتها و قربانىها وقتى مقبول درگاه خداى تعالى
مىگردد كه ناشى از تقوا باشد و معاصى و مظالم، گناهانى است كه ظالم به دوش مىكشد
و از لوازم اين حقائق اين است كه پس بايد عالمى و نشاهاى ديگر باشد كه در آن نشاه
ستمكاران به سزاى ظلمهاى خود برسند، و نيكوكاران به پاداش نيكىهاى خود نائل
گردند.
و اين حقائق
بطورى كه ملاحظه مىكنيد همان اصول دين و ريشه معارف دينى و مجامع علوم مبدأ و
معاد است كه اين بنده صالح خدا، با افاضه غيبى الهى همه را درك كرده و به برادر
نادان خود كه حتى اينقدر شعور نداشته كه مىشود به وسيله دفن چيزى را از انظار
پنهان ساخت تا آنكه يك كلاغ او را بدان امر متوجه كرده و به وى افاضه نموده، و
تعليم داده و در هنگام تعليم نگفته: اگر تو بخواهى مرا به قتل برسانى من خود
را در اختيارت قرار مىدهم، و هيچ دفاعى از خود ننموده از كشته شدن هيچ پروايى
نمىكنم، بلكه تنها اين را گفت كه من هرگز تو را نمىكشم.
و نيز نگفت
كه من به هر تقدير مىخواهم به دست تو كشته شوم تا تو ظالم شوى و از دوزخيان گردى
چون اگر چنين مىگفت باعث ضلالت و بدبختى يك فرد در زندگيش مىشد، و اين خود ظلمى
و ضلالتى است كه شريعت فطرت آن را تجويز نمىكند و حكم شريعت فطرت در شريعتهاى
دينى تفاوت ندارد، چيزى است كه همه شرايع آن را قبول دارند، بلكه به برادرش چنين
گفت: كه اگر به فرض تو براى قتل من دست به سويم بگشايى، در چنين صورت و فرضى
من كشته شدن را بر كشتن تو ترجيح داده و آن را انتخاب مىكنم.
و از اينجا
روشن مىشود كه اشكالى كه بعضىها بر اين داستان كردهاند وارد نيست، و آن اشكال
اين است كه: اين دو برادر هر دو مقصر و گناهكارند، زيرا يكى از آن دو به ظلم و
تعدى راه افراط را رفته، و مرتكب قتل شده و ديگرى با قبول ظلم راه تفريط را طى
كرده و خود را بكشتن داده، نه اعتراضى كرده و نه به دفاع از خود برخاسته، بلكه خود
را تسليم او كرده و در
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 493