نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 469
باشد: فافرق بينى و بين الذين فسقوا
خدايا بين من و مردمى كه مرتكب فسق شدند جدايى بينداز.
خداى سبحان
در اين آيه سرزمين مورد نظر خود را به قداست توصيف كرده و مفسرين مقدس بودن آن
سرزمين را تفسير كردهاند به سرزمينى كه به خاطر سكونت انبياء و مؤمنين در آن مطهر
از شرك است[1]، و در
قرآن كريم چيزى كه اين كلمه را تفسير كند و به ما بفهماند چرا آن سرزمين مقدس است
وجود ندارد، و آنچه كه ممكن است در اين باب مورد استفاده قرار گيرد آيه شريفه:(إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ)[2]، و آيه شريفه:(وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ
مَغارِبَهَا الَّتِي بارَكْنا فِيها)[3] است، كه در
هر دو آيه پيرامون مسجد اقصى سرزمين مبارك معرفى شده، و معلوم است كه مبارك بودن
آن جز براى اين نبوده كه خداى عز و جل خير كثير در آن سرزمين قرار داده بود، و
منظور از خير كثير جز اقامه دين و از بين بردن قذارت شرك نمىتواند باشد.
(كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ) از ظاهر آيات بر مىآيد كه مراد از اين جمله
اين است كه خداى تعالى سكنى گزيدن شما بنى اسرائيل در سرزمين مقدس را مقدر فرموده،
و اين با جمله آخر آيه كه مىفرمايد:(فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ
أَرْبَعِينَ سَنَةً)، منافات ندارد، براى اينكه جمله مورد بحث
كلامى است مجمل، و در آن وقت و اشخاص معين نشده، آنهايى
كه بطور يقين مشمول اين قضاى الهى بودهاند همان يهوديان عصر موسى (ع) هستند كه
همه آنان (بطورى كه گفته شده) تا آخرين نفرشان در همان مدت چهل سال از دنيا رفتند،
و داخل در سرزمين مقدس نشدند، تنها فرزندان و نوههايشان بودند كه همراه با وصى
موسى يوشع بن نون (ع) داخل در سرزمين فلسطين شدند، و سخن كوتاه اينكه جمله:(فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً)، خالى از اشعار به
اين معنا نيست كه قضاى مذكور براى بعد از چهل سال بوده، و اين قضاء همان قضايى است
كه آيه شريفه زير متعرض آن است:(وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى
الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ، وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ
نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ، وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ)[4]، موسى (ع) هم اميد
چنين روزى را براى امت خود داشت، البته به شرط