نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 448
فرموده: چيزى به اهل بيت من نياموزيد كه آنان
اعلم از شمايند، و نيز در حديثى مستفيض كه بسيار نقل شده فرموده: هر كس قرآن
را به رأى خود (يعنى بدون سؤال از اهل بيت) (ع) تفسير كند- بايد كه جاى خود را
آماده در دوزخ بداند ، كه بحث آن در سابق يعنى در جلد سوم اين كتاب در
بحثهاى محكم و متشابه گذشت.
[اعراض از
اهل بيت (ع) بزرگترين شكاف را در نظام تفكر اسلامى پديد آورد]
و اين اعراض
از اهل بيت (ع) بزرگترين شكافى بود كه در نظام تفكر اسلامى پديد آمد و باعث شد علم
قرآن و طريقه تفكرى كه قرآن به سوى آن مىخواند در بين مسلمانان متروك و فراموش
شود، شاهد بسيار روشن آن اين است كه در جوامع حديث كمتر به احاديثى بر مىخوريم كه
از امامان اهل بيت روايت شده باشد، آرى اگر شما خواننده محترم از يك سو مقام و
منزلتى كه اهل حديث در زمان خلفا داشتند، و حرص و ولعى كه مردم در اخذ و شنيدن
حديث از خود نشان مىدادند در نظر بگيرى، و از سوى ديگر در بين دهها هزار حديثى كه
در جوامع حديث گرد آورى شده احاديث منقوله از على و حسن و حسين در ابواب مختلف
معارف دين و مخصوصا در تفسير نقل شده بشمارى آن وقت انگشت حيرت به دندان خواهى
گزيد (كه خدايا چطور شد فلان صحابه كه بيش از دو سه سال رسول خدا 6 را نديد دهها
هزار حديث دارد، ولى اهل بيت رسول خدا 6 كه در خلوت و جلوت و در كودكى و جوانى
در سفر و حضر با آن جناب بودند حديث چندانى در جوامع ندارند؟!!) و چرا صحابه حتى
يك حديثى از اهل بيت نقل نكردند؟ و چرا تابعين يعنى طبقه دوم مسلمين رواياتى كه از
آن حضرات نقل كردهاند از صد تجاوز نمىكند؟ و چرا حسن بن على (با اينكه خليفه
ظاهرى نيز بود) احاديثش به ده عدد نمىرسد؟ و چرا از حسين بن على حتى يك حديث ديده
نمىشود؟ با اينكه بعضىها تنها روايات وارده در خصوص تفسير را آمار گرفتهاند به
هفده هزار بالغ شده، كه تنها جمهور آنها را نقل كردهاند، كه سيوطى آنها را در
كتاب اتقانش آورده و گفته اين عدد رواياتى است كه در تفسير ترجمان القرآنش كه الدر
المنثور خلاصه آن است آورده و روايات وارده در ابواب فقه نيز همين نسبت را دارد، و
بعضى از آمارگران از اين قبيل احاديث تنها به دو حديث برخوردهاند كه در ابواب
مختلف فقه از حسين (ع) روايت شده، و چرا بايد چنين باشد؟.
آيا علتى جز
اين مىتواند داشته باشد كه مردم از اهل بيت دورى كردند، و از حديث آنان اعراض
نمودند؟ و يا اگر از آنان حديث گرفتند و بسيار هم گرفتند ليكن در دولت اموى به
خاطر دشمنى كه امويان با اهل بيت داشتند آن احاديث از بين رفت و به فراموشى سپرده
شد؟
نمىدانيم.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 448