نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 441
كيفر به جرم آن است كه از حق غافل شدند و نيز
فرموده:(وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ
الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ
بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ
أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ)[1] كه در اين
آيه اعلام داشته اگر اين طائفه را غافل خوانديم براى اين است كه اينها از حقائق
معارف خاص بشر غافلند، پس دلها و چشمها و گوشهايشان از رسيدن به آنچه يك انسان
سعيد و انسان برخوردار از انسانيت به آن مىرسد بدور است، و به جاى رسيدن به اين
نعمت بزرگ به آن چيزهايى مىرسد كه چهار پايان مىرسند، بلكه اينها بدبختتر از
چهار پايان وحشى هستند زيرا چهار پايان وحشى و درندگان براى رسيدن به آنچه دوست
دارند و سازگار با خلقتشان هست افكارى دارند، چيزهايى براى خود تصويب مىكنند و
چيزهايى را تصويب نمىكنند، ولى اين بينوايان اين مقدار فكر را هم ندارند.
[اين حقيقت
قرآنى كه با تقرب الى اللَّه، انسان مىتواند به آگاهيهايى خاص دست يابد با سخن ما
منافات ندارد]
پس از آنچه
گذشت روشن شد كه قرآن كريم تقوا را شرط در تفكر و تذكر و تعقل دانسته و براى رسيدن
به استقامت فكر و اصابه علم و رهايى آن از شوائب اوهام حيوانى و القائات شيطانى
شرط كرده كه علم همدوش عمل باشد.
بله در اين
ميان يك حقيقت ديگر قرآنى هست كه نمىتوان انكارش كرد و آن اين است كه داخل شدن
انسان در تحت ولايت الهى و تقربش به ساحت قدس و كبريايى خداى تعالى انسان را به
آگاهيهايى موفق مىكند كه آن آگاهيها را با منطق و فلسفه نمىتوان به دست آورد،
درى به روى انسان از ملكوت آسمانها و زمين باز مىكند كه از آن در، حقائقى را
مىبيند، كه ديگران نمىتوانند آنها را ببينند، و آن حقائق نمونههايى از آيات
كبراى خدا، و انوار جبروت او است، أنوارى كه خاموشى ندارد.
امام صادق
(ع) فرموده: اگر نبود كه شيطانها پيرامون دلهاى بنى آدم دور مىزنند، هر آينه
انسانها مىتوانستند ملكوت آسمانها و زمين را ببينند،[2]
و نيز در ميان رواياتى كه بيشتر راويان آن را از رسول خدا 6 روايت كردهاند اين
حديث است كه آن جناب فرمود: اگر زياده روى شما انسانها در سخن گفتن نبود، و اگر
پريشانى و آشفتگى
[1] ما بسيارى از جن و انس را براى جهنم آماده كردهايم، اينها
كسانى هستند كه دل دارند اما با دل خود كه بايد حق را از باطل تميز دهند تميز
نمىدهند، و چشم دارند كه بايد با آن حق و باطل را ببينند نمىبينند، و گوش دارند
كه بايد با آن حق را حق بشنوند و باطل را باطل، اما نمىشنوند، آنان مثل چهار
پايانند، بلكه وضع آنها بدتر است، و گمراهترند، و غافلان همين طائفهاند.
سوره اعراف، آيه 179 .