responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 405

پس هيچ مانعى از نفوذ حكم او و به كرسى نشستن امر او وجود ندارد.

(يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ) اين جمله جمله قبلى را تعليل مى‌كند، هم چنان كه آن جمله مطالب قبل را تعليل مى‌كرد، و مى‌فرمود:(وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما)، جمله مورد بحث اين معنا را خاطرنشان مى‌كند كه چطور ملك آسمانها و زمين و ما بين آن دو از آن خدا است، توضيح اينكه ملك- بضمه ميم- كه خود نوعى سلطنت و مالكيت بر مردم و سلطنت و مالكيت مردم است، وقتى تحقق مى‌يابد كه قدرت مالك شامل و جهانى بوده و مشيت او در سراسر جهان نافذ باشد، و چنين قدرت و مشيتى را خداى تعالى در سراسر آسمانها و زمين و بين آن دو را دارا است.

پس همين كه او خالق هر چيز است و بهر چيزى قادر است، خود برهانى است بر مالكيت او هم چنان كه مالكيتش برهانى است بر اينكه او مى‌تواند هلاكت همه عالم را اراده نموده و اگر خواست اراده‌اش را به كرسى بنشاند و همين برهان آن است كه احدى از خلائق او در الوهيت شريك او نيست.

و اما برهان اينكه مشيت او نافذ و قدرتش شامل و عمومى است همين است كه او اللَّه تبارك و تعالى است و چه بسا به خاطر همين بوده كه در آيه شريفه اين اسم چند بار تكرار شده، پس نتيجه فرض اللَّه بودن چيزى كافى است در اينكه شريكى در الوهيت براى او نباشد.

[يهود و نصارى ادعاى فرزندى حقيقى براى خدا را ندارند بلكه مدعى اختصاص و تقرب به خدايند]

(وَ قالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصارى‌ نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ) در اين معنا هيچ شكى نيست كه يهوديان ادعاى فرزندى حقيقى براى خدا ندارند و بطور جدى خود را فرزند خداى تعالى نمى‌دانند آن طور كه بيشتر مسيحيان مسيح را فرزند خدا مى‌دانند، پس اينكه در جمله مورد بحث حكايت كرده كه يهود و نصارا ادعا كرده‌اند كه ما فرزندان خدا و دوستان اوئيم منظور فرزندى حقيقى نيست، بلكه منظورشان اين است كه با نوعى مجازگويى شرافتى براى خود بتراشند، و اين مجازگويى در كتب مقدسه آنان بسيار ديده مى‌شود، مثلا در آيه (38) از اصحاح سوم از انجيل لوقا آدم را فرزند خدا خوانده و در آيه (22) از اصحاح چهارم از سفر خروج تورات، يعقوب را با چنين عنوانى نام برده و در آيه هفتم از مزمور 2 از مزامير داوود جناب داوود را و در آيه نهم از اصحاح 31 از نبوت ارميا اقرام را و در موارد بسيارى از انجيل‌ها و ملحقات آنها عيسى را و در آيه نهم از اصحاح پنجم انجيل متى و ساير انجيل‌ها صلحاى مؤمنين را پسران خدا خوانده.

و به هر حال منظورشان از اين تعبير اين است كه ما يهوديان و مسيحيان آن قدر در درگاه‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 405
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست