نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 330
ازدواج با زنان مشرك دارند.
و به فرض كه
بگوئيم آيه سوره ممتحنه بوجهى دلالت بر حرمت ازدواج با زنان اهل كتاب را دارد، چون
در آن آيه نامى از مشرك نيامده، بلكه حكم رفته روى زنان كافر، و زنان اهل كتاب نيز
كافرند، باز هم ضررى به آيه مورد بحث نمىرساند، براى اينكه همانطور كه آن دلالت
را دارد اين دلالت را هم دارد، كه پس قبل از سوره مائده منع شرعى وجود داشته، و
سوره مائده كه در مقام منتگذارى و تخفيف است دلالت دارد بر اينكه آن منع قبلى كه
در سوره ممتحنه آمده بود به منظور تخفيف بر داشته شده، چون تا قبلا منعى نباشد
تخفيف و منت تحقق نمىيابد، پس آيه سوره مائده ناسخ آيه سوره ممتحنه مىشود، نه به
عكس كه- به خيال باطل بعضى از مفسرين- آيه ممتحنه ناسخ آيه مائده باشد، براى اينكه
نسخ كار آيهاى است كه بعد از آيه منسوخ نازل شود[1]،
و ما ان شاء اللَّه تتمه اين بحث و گفتگو پيرامون آيه دوم را در بحث روايتى آينده
دنبال مىكنيم.
[منظور از
كلمه محصنات در آيه شريفه]
حال ببينيم
منظور از كلمه محصنات در آيه شريفه چيست؟ البته اين كلمه معانى متعدد دارد،
ولى در اينجا منظور از آن زنان عفيف است، به دليل اينكه در مقابل محصنات از زنان
مؤمن قرار گرفته، كه به معناى زنان بى شوهر و عفيف است، و اين خود روشن است، و از
اينكه محصنات از اهل كتاب با محصنات از اهل ايمان در يك كلام جمع شدهاند، با در
نظر گرفتن معنايى كه براى كلمه كرديم فهميده مىشود كه منظور از كلمه مؤمنات در هر
دو موضع يكى است، و آن معنا نمىتواند اسلام باشد براى اينكه اگر احصان در جمله:(وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ) به معناى احصان اسلام باشد بايد در
جمله:(وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ) نيز به اين
معنا باشد، با اينكه زنان اهل كتاب اسلام ندارند، و نيز نمىتواند به معناى احصان
حريت باشد، براى اينكه امتنان مستفاد از آيه با منحصر بودن حليت به زنان كتابى
آزاد نمىسازد، بلكه از آن استفاده مىشود كه زن كتابى بر مسلمانان حلال است، هر
چند كه آزاد نباشند، بنا بر اين از معانى احصان باقى نمىماند مگر عفت، پس متعين
اين است كه مراد از محصنات زنان پاكدامن و عفيف اهل كتاب است.
و بعد از همه
اينها به نكته ديگر آيه مىپردازيم و مىگوئيم آيه شريفه تصريح نكرده به اينكه
منظور از اين حليت، حليت نكاح دائم ايشان است و يا نكاح منقطع، تنها چيزى كه در
آيه مىتواند قرينه باشد بر اينكه مراد نكاح متعه و انقطاعى است كلمه
أجر است، و اينكه