نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 328
كه در اين آيه نيز نمىخواهد به كفار تكليفى كند،
بلكه مىخواهد بفرمايد بين زن مسلمان و همسر كافر زناشويى و محرميت و حليتى نيست،
تا آن حليت متعلق به يك طرف بشود.
و اما
كلمه طعام ، اين كلمه در اصل لغت به معناى هر چيزى است كه قوت و غذاى
خورندهاش قرار گيرد و خورندهاى با آن گرسنگى خود را بر طرف سازد، ليكن بعضى
گفتهاند:
مراد از طعام
خصوص گندم و ساير حبوبات است، از آن جمله صاحب لسان العرب در كتاب خود گفته: اهل
حجاز وقتى كلمه طعام را مطلق و بدون قرينه ذكر كنند تنها گندم را در
نظر دارند، و سپس مىگويد: خليل نيز گفته: در كلام عرب لفظ طعام بيشتر
در خصوص گندم استعمال مىشود،[1] اين بود
سخن صاحب لسان العرب، و همين معنا از كتاب نهايه[2]
تاليف ابن اثير نيز استفاده مىشود، و به همين جهت در روايات وارده از ائمه اهل
بيت (ع) آمده كه مراد از طعام اهل كتاب در آيه شريفه تنها گندم و ساير حبوبات است،
(نه غذاى پخته و گوشت و امثال آن)، بله از بعضى از روايات چيز ديگرى استفاده
مىشود، كه ان شاء اللَّه تعالى بحث آن در بحث روايتى آينده مىآيد.
و به هر حال
حليت در آيه شريفه شامل غذايى كه از گوشت حيوان غير قابل تذكيه چون خوك تهيه شده
نمىگردد، و نيز شامل غذايى كه از ذبيحه اهل كتاب تهيه گرديده و يا بنام خدا ذبح
نشده نمىشود، براى اينكه خداى تعالى در آيات تحريم گوشت خوك و گوشت ميته را حرام
دانسته، و ذبيحه اهل كتاب و حيوانى كه بنام خدا ذبح نشده از نظر اسلام ميته است، و
آيات تحريم چهار آيه است كه در سوره بقره و مائده و انعام و نحل آمده، و گوشتهاى
حرام را رجس و فسق و اثم خوانده، كه بيانش گذشت و حاشا بر خداى سبحان چيزى را كه
خودش رجس و فسق و اثم خوانده، حلال كند و بر حلال كردنش منت بگذارد، و بفرمايد:(الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ).
علاوه بر اين
محرمات عينا قبل از اين آيه در خود اين سوره آمده، و احدى نمىتواند در چنين موردى
سخن از نسخ بياورد، و اين خود بسيار روشن است، مخصوصا در خصوص سوره مائده كه در
رواياتى آمده كه اين سوره ناسخ دارد ولى منسوخ ندارد.