نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 306
سه انگشت را جمع كرد، و با آنها پى در پى به سينه
من مىزد، و مىفرمود: اى وابصه از اين قلبت بپرس، از اين قلبت بپرس، بر و خوبى هر
آن چيزى است كه قلب تو نسبت به آن آرامش يابد، بر آن چيزى است كه نفس تو بدان
آرامش يابد، و گناه آن عملى است كه در دل اضطراب و نگرانى ايجاد كند، هر چند كه
مردم يكى پس از ديگرى حكم به درستى آن عمل كنند.[1]
و در همان كتاب است كه احمد، و عبد بن حميد، و ابن حبان، و طبرانى، و حاكم (وى
حديث را صحيح دانسته)، و بيهقى از ابى امامه روايت كردهاند كه گفت: مردى از رسول
خدا 6 پرسيد اثم- گناه- چيست؟ فرمود: خيالهاى باطلى كه به دل وارد مىشود،
پرسيد: حال بفرما ايمان چيست؟ فرمود: اينكه آدمى از كار زشتش بدش آيد، و كار نيكش
خرسندش سازد، و كسى كه چنين است از مؤمنين است.[2]
و در همان كتابست كه ابن ابى شيبه و احمد و بخارى در كتاب الادب و
مسلم و ترمذى و حاكم و بيهقى در كتاب الشعب از نواس بن سمعان روايت
آوردهاند كه گفت:
شخصى از رسول
خدا 6 پرسيد: بر و اثم به چه معنا است؟ فرمود: بر به
معناى حسن خلق، و اثم به معناى هر خيالى است كه در دلت وارد شود، خيالى كه اگر
مرتكب شدى دوست دارى مردم آگاه نشوند، و اگر مردم خبردار شوند ناراحت شوى.[3] مؤلف: اين روايات- بطورى كه ملاحظه
مىكنيد- از آيه شريفه:(وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها
فُجُورَها وَ تَقْواها)[4] خبر مىدهد،
مؤيد اين روايات معنايى است كه ما در گذشته براى اثم كرديم.
و در مجمع
البيان گفته: مفسرين در معناى جمله:(وَ لَا آمِّينَ الْبَيْتَ
الْحَرامَ) اختلاف كردهاند بعضى گفتهاند: اين دستور به وسيله آيه:(فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ) نسخ شده، (نقل از
اكثر مفسرين) بعضى ديگر گفتهاند از اين سوره- يعنى سوره مائده- و از اين آيه هيچ
حكمى نسخ نشده، براى اينكه مىدانيم كه بر مسلمانان جائز نبوده كه ابتداء با
مشركين قتال كنند، مگر آنكه قبلا خود مشركين قتال را آغاز كرده باشند، آن گاه گفته
است: اين قول از امام ابى جعفر (ع) روايت شده.[5]
[4] سوگند به نفس كه براستى خداى تعالى چقدر آن را بى عيب
آفريده، و بديها و خوبيهايش را به آن الهام كرده، در نتيجه هر انسانى به وسيله اين
الهام الهى، درك مىكند چه كارى فجور و گناه است، و چه كارى تقوا و خوب است.
سوره شمس، آيه 8 .