نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 136
(لَعَنَهُ اللَّهُ)
كلمه لعن به معناى دور كردن ملعون از رحمت است و اين جمله صفت دومى
است براى شيطان، صفت اوليش اين بود كه او مريد است و از هر خيرى عارى و تهى است.
صفت دوم در حقيقت تعليل صفت اول است و مىفهماند كه علت عارى بودن شيطان از هر خير
اين است كه او رانده شده و دور شده از رحمت خدا است.
(وَ قالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِكَ نَصِيباً مَفْرُوضاً) كانه
مىخواهد اشاره كند به گفتارى كه خداى عز و جل در جاى ديگر از شيطان حكايت كرده و
آن اين است كه آن ملعون گفته بود:(فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ
أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ)[1].
و در اينكه
گفت: بطور قطع از بندگانت نصيبى مقدر خواهم گرفت. در حقيقت اعتراف و
تقدير بر اين معنا است كه فريب خوردگان او در عين اينكه فريب او را خوردهاند بنده
خداى تعالى هستند و يك انسان هر قدر هم كه فريب شيطان را بخورد نمىتواند از بندگى
خدا بيرون شود و چگونه ممكن است بيرون شود در حالى كه خداى تعالى رب او است و هر
حكمى كه بخواهد در باره او مىراند.
[بيان حال
فريب خوردگان شيطان و عاقبت كار آنها]
(وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ ...) كلمه
تبتيك كه مصدر باب تفعيل است و جمله: فليبتكن از آن مشتق شده به
معناى شكافتن است و شكافتن گوش حيوانات با مطلبى كه بعضىها نقل كردهاند تطبيق
مىشود و آن اين است كه گفتهاند: عرب جاهليت را رسم بر اين بود كه گوش ماده شترى
كه پنج شكم زائيده باشد بحيره و شترى كه به عنوان وفاء به عهد رها
مىكردند سائبه را مىشكافتند تا اعلام كنند كه اين حيوان آزاد است و
در نتيجه خوردن گوشت آن بر همه جايز است.
و اين امورى
كه در آيه شمرده شده همهاش مصاديقى از ضلالت است. و با اينكه در جمله(وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ) مساله ضلالت را صريحا ذكر كرده اگر اين
مصاديق از ضلالت را نيز بر شمرده از باب ذكر عام و سپس نام بردن از بعضى افراد آن
عام است. كه گوينده به شنونده مىفهماند عنايت خاصى به اين چند فرد دارد. در اين
آيه شريفه از شيطان حكايت شده كه
[1] پس به عزتت سوگند كه همه انسانها را گمراه مىكنم، مگر
بندگان مخلصت را كه عده كمى از انسانهايند. سوره ص، آيه 83 .
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 136