نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 125
و به عبارتى ديگر علمى است كه مانع از ضلالت
مىشود. هم چنان كه (در جاى خود مسلم شده) كه ساير اخلاق پسنديده از قبيل شجاعت و
عفت و سخاء نيز هر كدامش صورتى است علمى كه در نفس صاحبش راسخ شده و باعث مىشود
آثار آن بروز كند. و مانع مىشود از اينكه صاحبش متصف به ضد آن صفات گردد. مثلا
آثار جبن و تهور و خمود و شره و بخل و تبذير از او بروز كند.
در اينجا اين
سؤال پيش مىآيد كه اگر علم نافع و حكمت بالغه باعث مىشود كه صاحبش از وقوع در
مهلكهها و رذايل، مصون و از آلوده شدن به پليديهاى معاصى محفوظ باشد، بايد همه
علما اين چنين معصوم باشند و حال آنكه اينطور نيستند.
در پاسخ
مىگوئيم: بله، علم نافع و حكمت بالغه چنين اثرى دارد، هم چنان كه در بين رجال علم
و حكمت و فضلاى از اهل تقوا و دين مشاهده مىكنيم. و ليكن اين سببيت مانند ساير
اسبابى كه موجود در اين عالم مادى و طبيعى دست در كارند سبب غالبى است نه دائمى.
به شهادت اينكه هيچ دارنده كمالى را نمىبينى كه كمال او بطور دائم او را از نواقص
حفظ كند.
و هيچگاه
تخلف نكند. بلكه هر قدر هم آن كمال قوى باشد جلوگيرىاش از نقص غالبى است نه دائمى
و اين خود سنتى است جارى در همه اسبابى كه مىبينيم دست در كارند. و علت اين دائمى
نبودن اثر اين است كه قواى شعورى مختلفى كه در انسان هست، بعضى باعث مىشوند آدمى
از حكم بعضى ديگر غفلت كند، و يا حد اقل توجهش به آن ضعيف گردد. مثلا كسى كه داراى
ملكه تقوا است ما دام كه به فضيلت تقواى خود توجه دارد. هرگز به شهوات ناپسند و
حرام ميل نمىكند، بلكه به مقتضاى تقواى خود رفتار مىكند. اما گاه مىشود كه آتش
شهوت آن چنان شعلهور مىشود و هواى نفس آن قدر تحت جاذبه شهوت قرار مىگيرد كه چه
بسا مانع آن مىشود كه آن شخص متوجه فضيلت تقواى خود شود و يا حد اقل توجه و شعورش
نسبت به تقوايش ضعيف مىشود و معلوم است كه در چنين فرضى بدون درنگ عملى كه نبايد
انجام دهد، مىدهد، و ننگ شره و شهوترانى را بخود مىخرد.
ساير اسباب
شعورى كه در انسان هست نيز همين حكم را دارند و اگر اين غفلت نبود و سبب سببيت خود
را از دست نمىداد، آدمى هرگز از حكم هيچيك از اين اسباب منحرف نمىشد، و هيچ چيزى
از تاثير آن سبب جلوگير نمىشد. پس هر چه تخلف مىبينيم ريشه و علتش برخورد و نبرد
اسباب با يكديگرند و غالب شدن يك سبب بر سبب ديگر است.
[منشا عصمت
نوعى از علم است، غير از علوم معمول و عادى كه تاثير غالبى دارند نه دائمى]
از اينجا
روشن مىشود كه آن نيرويى كه نامش نيروى عصمت است، يك سبب علمى و معمولى نيست بلكه
سببى است علمى و شعورى كه به هيچ وجه مغلوب هيچ سبب ديگر
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 125