responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 116

و خلاصه براى اين نيست كه مثلا گناهى وبال دار از آن جناب سر زده و يا متمايل به كارى ناپسند شده باشد، بلكه به معناى اين است كه از خداى تعالى بخواهد همانطور كه تا كنون او را مسلط بر هواى نفسش كرده، از اين به بعد نيز او را بر هواى نفسش غلبه دهد و جاى هيچ شكى نيست كه رسول خدا 6 نيز مانند هر كس ديگرى به چنين عنايتى از خداى تعالى محتاج است، هر چند كه داراى عصمت باشد، زيرا خداى سبحان هر چه بخواهد مى‌كند.

و اين عصمتى كه از آيه شريفه استفاده شد مدار عملش آن كارهايى است كه در نظر عرف دينى طاعت و معصيت شمرده مى‌شود، و يا در نظر عقلا پسنديده و ناپسند شمرده مى‌شود، نه آنچه در خارج واقع مى‌گردد، به عبارتى روشن‌تر آيه شريفه دلالت دارد بر اينكه رسول خدا 6 از پيروى هواى نفس و تمايل به سوى باطل معصوم است و ممكن نيست كه دچار چنين چيزهايى بشود.

و اما اينكه حكمى كه بر حسب قواعد قضايى- كه آن قواعد را هم خودش تشريع كرده و مثلا از آن جمله فرموده: مدعى بايد شاهد بياورد و اگر نياورد منكر بايد سوگند ياد كند. - رانده حتما مطابق با واقع باشد. و به خاطر وجود شاهد حكم به نفع مدعى كردن، و يا به خاطر نبود آن و وجود سوگند، حكم به نفع منكر كردن هميشه مصادف با واقع باشد، نه، معناى قضاوت كردن بر طبق شاهد و سوگند، اين نيست كه اگر بر اين معيار قضاوت بشود هميشه محق غالب و مبطل مغلوب مى‌شود. زيرا آيات شريفه هيچ دلالتى بر اين معنا ندارد. و خود ما نيز بطور قطع مى‌دانيم كه قوانين ظاهرى چنين قدرتى ندارد كه حاكم را همواره به سوى حق هدايت كند، بلكه اين قوانين امارات و نشانه‌هايى است براى تشخيص دادن حق از باطل، و داشتن اين تشخيص در غالب اوقات پيش مى‌آيد، نه در همه اوقات و همه مرافعات. و معنا ندارد چيزى كه اثرش غالبى است مستلزم اثر دائمى بشود، و اين معنا روشن است.

از آنچه گذشت، اشكالى كه در گفتار بعضى از مفسرين است روشن گرديد او در تفسير جمله:(وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ ...) گفته: در اين جمله خداى تعالى رسول گراميش را دستور داده از اينكه در دل بنا گذاشت، از اين خائن كه آيه سخن از او دارد، دفاع كند، استغفار نمايد. او پنداشته است كه رسول خدا 6 در دل بنا گذاشته بوده از آن خائن عليه مردى يهودى طرفدارى كند، و اين پندارى باطل است، براى اينكه اين پندار مستلزم آن است كه خائنين تا اين مقدار در رسول خدا 6 اثر داشته باشند. و خداى عز و جل آن را و كمتر از آن و بيشتر از آن را نفى كرده مى‌فرمايد:(وَ ما يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْ‌ءٍ) خائنين به هيچ‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 116
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست