responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 4  صفحه : 596

منحصر در مساله علم نيست، بلكه در همه فضايل حقيقى و انسانى وظيفه صاحب فضيلت و وظيفه مردم نسبت به او تفاوت مى‌كند.

[اعتماد به نفس در مقابل اعتماد به خدا و افتخار به عبوديت او، مردود است‌]

مطلب دومى كه از آن چه گذشت به دست آمد اين است كه همان طور كه دو سه سطر قبل اشاره كرديم، فضيلت آن چيزى است كه خداى تعالى آن را فضيلت بداند، پس اين كه غربيها مى‌گويند آدمى بايد اعتماد به نفس داشته باشد، و بعضى از نويسندگان ما نيز دنبال آنان را گرفته‌اند حرف درستى نيست، چون دين خدا چنين چيزى را به عنوان فضيلت نمى‌شناسد، و مذاق قرآن كريم نيز آنچه خداى تعالى در قرآن كريمش فضيلت دانسته اعتماد به خدا و افتخار به بندگى او است، قرآن مى‌فرمايد:(الَّذِينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِيماناً، وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ)[1] و نيز فرموده:(أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً)[2]، و باز فرموده:(إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً)[3]، و آياتى ديگر (و من گمان مى‌كنم غناى طبع و استغناى از خلق، و اباى نفس را با اعتماد نفس اشتباه گرفته‌اند، بله اين كه من خود را فقط محتاج خدا و فقير نعمت‌هاى او بدانم، و در برابر خلق سر فرود نياورم، و با سيلى صورت خود را سرخ نموده خود را بى‌نياز نشان دهم، استغناى طبع است، و اسلام به آن سفارش كرده، و نيز اين كه ايمانم، به خداى تعالى آن قدر زياد باشد كه در سويداى دلم ذره‌اى نسبت به آينده‌ام نگرانى نداشته باشم، اين توكل به خدا، و يا بگو غناى طبع است، و فضيلت است، و همچنين اين كه تنها در برابر خداى تعالى اظهار ذلت و حقارت كنم و بس، و ديگر تن به هيچ ذلتى ندهم اباى نفس است، و فضيلت محسوب مى‌شود، و اما اين كه من در تعيين سرنوشت خود تكيه‌ام به خودم باشد و به قول همين غرب‌زدگان اعتماد به خودم بكنم، اين شرك به خدا است و اسلام فضيلتش نمى‌داند) مترجم .

(انْظُرْ كَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ ...) اين جمله صريحا مى‌فهماند خودستايى يهود و اين كه خود را پسر خدا و دوست او و ولى او مى‌خوانند و از اين قبيل ترهات كه مى‌بافند، افترايى است كه به خداى تعالى مى‌بندند، چون خداى تعالى چنين چيزى براى آنها قرار نداده، علاوه بر اين كه اگر فضيلتى‌


[1] مؤمنين همانهايند كه عده‌اى به ايشان خبر دادند كه كفار عليه شما جمعيت جمع كرده‌اند، زنهار، از آنها بترسيد، همين خبر ايمانشان را زيادتر مى‌كند، و مى‌گويند خدا ما را كافى است، و او بهترين وكيل است. سوره آل عمران آيه 173.

[2] نيرو هر چه هست از آن خدا است. سوره بقره آيه 165.

[3] عزت همه‌اش از آن خداى تعالى است. سوره يونس آيه 65.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 4  صفحه : 596
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست