نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 57
جناب به مرگ و يا به قتل از دنيا برود قيام بدين
خدا را رها كنيد، و به قهقرا و عقب برگرديد، و هدايت خود را از دست داده و دچار
گمراهى و غوايت شويد؟.
و اين سياق
قوىترين شاهد است بر اينكه سپاه اسلام در روز احد بعد از گرم شدن تنور جنگ، ظن
قوى پيدا كردند به اينكه رسول خدا 6 كشته شده، و به همين جهت متفرق شده و پشت به
قتال كردند، و بنا بر اين روايت و تاريخ ذيل (به طورى كه ابن هشام آن را در سيره
خود آورده) تاييد مىشود[1].
وى چنين
آورده كه انس بن نضر (عموى انس بن مالك) به عمر بن خطاب و طلحة بن عبيد اللَّه و
جمعى از مهاجرين و انصار بر خورد، كه دست از جنگ كشيده بودند، پرسيد: چرا
ايستادهايد؟ گفتند: رسول خدا 6 كشته شد، پرسيد: پس بعد از حيات رسول خدا 6
زندگى را مىخواهيد چه كنيد جا دارد شما هم در همان راهى كه رسول خدا 6 در آن
راه كشته شد بميريد، آن گاه رو كرد به دشمن، و آن قدر شمشير زد تا كشته شد.
و سخن كوتاه
اينكه معناى عبارت السلال و عبارت القاء بايدى همين است،
كه اين عده ايمانشان قائم به وجود رسول خدا بود، يعنى با بقاى آن جناب باقى و با
مرگ آن جناب از بين مىرفت، و معناى آن جز اين نمىتواند باشد كه ايمان آورده
بودند تا ثواب دنيا و خير آن را به دست آورند، و همين نقيصه است كه خداى تعالى در
آن آيه مورد بحث به خاطر آن عتاب و ملامتشان كرده است، مؤيد اين معنا جمله آخر آيه
است كه مىفرمايد:(وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ) چون خداى
سبحان همين جمله را در آيه بعد كه در باره جويندگان ثواب آخرت است تكرار كرده، از
اين مىفهميم كه در جنگ احد بعضى از صحابه بودهاند كه ايمانشان چنين ايمانى
مستعار نبوده بلكه ايمان جدى و واقعى بوده است (دقت بفرمائيد).
(وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ)
[حقيقت شكر
و مراد از شاكرين ]
اين جمله
بطورى كه از سياق بر مىآيد به منزله استثنايى از ما قبل است و اين خود دليل است
بر اينكه همانطور كه گفتيم در سپاه اسلام در جنگ احد بعضى بودهاند كه نه دچار آن
انقلاب شدند، و نه عملى كردند كه از انقلاب درونيشان خبر دهد، و اين عده
شكرگزارانند. و حقيقت شكر، اظهار نعمت است، هم چنان كه كفر، مقابل آن است يعنى
پنهان كردن نعمت و سرپوش روى آن نهادن است، و اظهار نعمت به اين معنا است كه آن را
در جاى خود