نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 479
را يا ابتداء و يا به طور امضا تشريع كردند كس
ديگرى است؟ نه، چون در زمان رسول خدا 6 مسلمانان در مرئى و مسمع آن جناب متعه
مىكردند، و در اين هيچ شكى نيست.
[ضرورتها
و موجبات جواز متعه در آغاز، در زمان عمر و پس از او تا زمان حاضر وجود داشته
است]
حال اگر اين
شخص- به اصطلاح دانشمند- بگويد رسول خدا 6 اگر متعه را اجازه داد به خاطر ضرورتى
بوده كه بر جو آن روز حاكم بوده، و آن تهى دستى عامه مسلمين از يك سو، و مسافرتهاى
پى در پى براى جنگ از سوى ديگر بود- در روايات هم اشارهاى به اين ضرورت بود.
در پاسخ
مىگوئيم اولا با فرض اينكه متعه در اول اسلام بين مردم معمول بوده، و به نام نكاح
متعه، و يا بگو نكاح استمتاع شهرت داشته، ديگر نمىتوان از اعتراف به دلالت آيه
بطور مطلق بر جو از آن طفره رفت، از سوى ديگر هيچ يك از آيات و روايات هم دلالت بر
نسخ نداشت، و چنين صلاحيتى در آنها نبود، پس اگر با اين حال كسى بگويد حكم جواز
متعه بر داشته شده، در دلالت آيه بدون دليل تاويل كرده، گيرم كه حكم اباحه متعه به
دليل آيه نبوده، بلكه رسول خدا 6 به خاطر مصلحتى كه ضرورت آن را به وجود آورده
بود متعه را حلال كرد، مىپرسيم آيا اين ضرورت كه در زمان رسول خدا 6 باعث چنين
حكمى شد، در آن روز شديدتر بوده، يا در زمان خلفا كه اسلام رو به گسترش نهاده بود،
و لشگريان در مشارق و مغارب زمين پراكنده شدند، آنهم نه يك نفر و ده نفر، بلكه در
هر ناحيهاى هزاران نفر اطراق كرده بودند؟.
و چه فرقى
مىتواند باشد بين اوائل خلافت عمر و اواخر آن، كه در اوايل خلافت عمر آن ضرورت
بوده، ولى در اواخرش برطرف شده؟ اگر فقر بوده، اگر جنگ بوده، اگر غربت بوده، و اگر
هر عامل ديگرى بوده در اواخر حكومتش نيز بوده، چطور شد ضرورتى كه بهانه شما است در
عهد رسول خدا 6 و خلافت ابى بكر و اوائل خلافت عمر و در اواخر حكومت عمر بر طرف
شد؟.
آيا آن ضرورت
كه باعث مشروعيت متعه شد امروز در جو اسلام حاضر شديدتر و عظيمتر است، يا در عهد
رسول خدا 6 و ابى بكر و نيمه اول از عهد عمر؟
با اينكه فقر
و فلاكت سايه شوم خود را بر همه بلاد مسلمين گسترده، و حكومتهاى استعمارگر و
مرتجعين از حكومتهاى اسلامى، كه ايادى استعمارگران و فراعنه سرزمينهاى مسلمان
نشين هستند خون مسلمانان را مكيده از منابع مالى آنان هيچ رطب و يا بسى را به جاى
نگذاشتهاند؟.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 479