نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 462
و در همان كتاب است كه ابى بصير از امام باقر (ع)
نقل كرد كه در باب متعه و در معناى آيه شريفه:(فَمَا
اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لا جُناحَ
عَلَيْكُمْ فِيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ) فرمود:
يعنى اگر مدت متعه سر آمد، مىتوانى تو پيشنهاد تمديد مدت دهى، و او نيز مىتواند
مدت را بيشتر كند، در صورتى كه زن راضى باشد، مرد مىگويد: استحللتك باجل
آخر- يعنى ترا حلال مىكنم براى مدتى ديگر كه در اين صورت اين زن براى غير
تو حلال نيست، تا آنكه عدهاش سر آيد، و عده زن متعه دو حيض است[1].
و از شيبانى
روايت كرده كه گفت امام باقر و امام صادق 8 در تفسير جمله:(وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ)،
فرمودهاند: تراضى به اين است كه مرد اجرت زن را زياد كند و زن مدت عقد را[2].
مؤلف قدس
سره: روايات در باره مطالب گذشته به طور تواتر و حد اقل به طور استفاضه از ائمه
اهل بيت : رسيده، و آنچه ما نقل كرديم نمونهاى از آنها بود، و اگر
كسى بخواهد به همه آنها آگاه شود، بايد به جوامع حديث- از قبيل: كافى و من لا
يحضره الفقيه و استبصار و تهذيب و امثال آن- مراجعه نمايد.
[اخبارى كه
بر نسخ شدن حكم متعه دلالت مىكنند (از طرق اهل سنت)]
اخبارى كه
مىگويد حكم متعه نسخ شده است و در الدر المنثور است كه ابن ابى حاتم از ابن عباس
روايت كرده كه گفت: متعه در اول اسلام عملى مىشد، فلان آقا به شهرى وارد مىشد،
در حالى كه كسى همراه نداشت كه كارهايش را انجام دهد، و اثاث زندگيش را حفظ كند،
با زنى ازدواج موقت مىكرد، كه تا چندى كه در آن شهر هست همسرش باشد، و اثاث و
سرمايهاش را زير نظر داشته باشد، و زندگيش را اداره كند و هر وقت اين آيه را
مىخواند كه: فما استمتعتم به منهن الى اجل مسمى مىگفت: اين آيه به وسيله
آيه:(مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ) نسخ شده، و
محصن بودن زن به دست مرد بود تا هر وقت مىخواست زن را نگه مىداشت، و هر وقت
نمىخواست طلاق مىداد[3].
و حاكم در
مستدرك به سند خود از ابى نضرة روايت آورده كه گفت: من آيه(فَمَا
اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً) را نزد ابن
عباس اينطور خواندم، فما استمتعتم به منهن الى اجل مسمى و گفتم: ما اينطور
قرائت نمىكنيم ابن عباس گفت به خدا سوگند