نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 39
پس خداوند فتح و پيروزى در دنيا و ثواب در آخرت
نصيبشان گردانيد، كه خدا نيكوكاران را دوست مىدارد 148.
بيان آيات
اين آيات به
طورى كه ملاحظه مىكنيد تتمه آيات سابق است، كه با آيه:(يا أَيُّهَا
الَّذِينَ آمَنُوا) آغاز شد، هم چنان كه آيات سابق با اوامر و نواهيش زمينه
چينى بود براى اين آيات، كه منظور اصلى از آن اوامر و نواهى و از آن ثناها و
مذمتها را در بر دارد.
(وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ) كلمه
وهن به طورى كه راغب گفته به معناى ضعف در خلقت، و يا در خلق است، و منظور
از آن در اينجا ضعف مسلمين از حيث عزم و اهتمام بر اقامه دين و بر قتال با دشمنان
است.
و كلمه
حزن به معناى اندوه است، در مقابل كلمه فرح كه به معناى سرور
است، و حزن وقتى به انسان دست مىدهد كه چيزى را كه داشته از دست بدهد و يا دوست
مىدارد داشته باشد ولى ندارد، و يا خود را مالك آن فرض كرده، و از دستش بدهد[1].
و در اينكه
فرمود:(وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ،
إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ ...) دلالتى هست
بر اينكه علت وهن و اندوه مسلمانان آن روز اين بوده كه ديدهاند عدهاى مجروح
شدهاند، و كفار قوىتر از ايشان بوده و بر آنان مسلط بودهاند. به خاطر ديدن اين
وضع بوده كه مسلمانان آن روز دچار سستى و اندوه شدند، و از نظر واقعيت خارج هم
همين طور بوده، چون مشركين در آن روز هر چند كه به تمام معنا بر لشكر اسلام غالب
نشدند، و جنگ به نفع آنان و شكست مسلمين پايان نيافت، و ليكن شديدترين صدمه را به
مؤمنين زدند، چون هفتاد نفر از سران و شجاعان مسلمين كشته شد، و تازه همه اين
مصيبتها در داخل سر زمينشان به ايشان وارد شد، و اين خود باعث وهن و حزن آنان
گرديد.
و همين كه
جمله:(وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ ...) در مقام
تعليل مطلب واقع شده، خود شاهد بر اين است كه نهى از وهن و حزن، نهى از وهن و حزنى
است كه در خارج واقع شده بوده نه از وهن و حزن فرضى و مبادايى.