نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 344
مجتمع را به بهترين وجهى اصلاح مىكند، نه اينكه
مراد از آن كرامت واقعى و فضيلت حقيقى در اسلام يعنى قرب به خداى تعالى باشد، چون
از نظر اسلام برترىهاى مادى و جسمى كه جز در زندگى مادى مورد استفاده قرار
نمىگيرد و تا وقتى كه وسيله بدست آوردن مقامات اخروى نشود هيچ اهميتى ندارد، (و
اگر از اين جهت مورد نظر قرار گيرد ديگر فرقى بين آن و امتيازات خاص زنان نيست،
آنهم وسيله است، اين هم وسيله است، هم چنان كه اگر وسيله قرار نگيرد نه آن فضيلت
است و نه اين).
پس از همه
آنچه تا كنون از نظر خوانندگان محترم گذشت اين معنا بدست آمد كه اگر مردان بر زنان
برترى داده شدهاند بخاطر روح تعقل است، كه در مساله ارث هم باعث تفاوت در امر ارث
و در مسائلى نظير آن مىشود، ليكن منظور از اين برترى، برترى واقعى نيست، بلكه
منظور زيادترى سهم مرد از سهم زن است، و اما برترى واقعى كه به معناى كرامتى است
كه اسلام به آن عنايت دارد ملاكش تقوا است، در مرد باشد، مرد برتر است، در زن هم
باشد، زن برتر از مرد خواهد بود.
بحث روايتى
[ (رواياتى در مورد شان نزول آيات ارث، عول و تعصيب ...)]
در در
المنثور آمده كه عبد بن حميد، بخارى، و مسلم، و ابو داود، و ترمذى، و نسايى، و ابن
ماجه، و ابن جرير، و ابن منذر، و ابن ابى حاتم، و بيهقى،- در كتاب سنن خود- از
طريق جابر بن عبد اللَّه روايت آورده كه گفت: رسول خدا 6 و ابو بكر با عدهاى از
قبيله بنى سلمه با پاى پياده بعيادتم مىآمدند، رسول خدا 6 وقتى مرا ديد كه ديگر
بيهوش گشته و حواسى برايم نمانده و چيزى را تشخيص نميدهم، دستور داد آب آوردند،
وضو گرفت و آب وضويش را بر من پاشيد، كه در دم بهوش آمده برخاستم، عرضه داشتم: يا
رسول اللَّه در باره اموالم چه دستور مىدهى؟ (كنايه از اينكه انسان وقتى مىخواهد
بميرد در باره اموالش چه كند)؟ در پاسخ او آيه شريفه:(يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ
الْأُنْثَيَيْنِ)[1] نازل گرديد[2].
مؤلف قدس
سره: در سابق مكرر گذشت كه گفتيم: مانع ندارد كه در باره شان نزول يك آيه به
سببهاى متعددى روايت وارد شود، و همه اين سببها و قصهها كه در روايت آمده