responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 4  صفحه : 292

بعضى‌ها به اين حكم يعنى جواز تعدد زوجات چند اشكال كرده‌اند.

[چهار اشكال بر حكم جواز تعدد زوجات و پاسخ بدانها]

اول اينكه: اين حكم آثار سويى در اجتماع به بار مى‌آورد زيرا باعث جريحه‌دار شدن عواطف زنان مى‌شود و آرزوهاى آنان را به باد داده، فوران عشق و علاقه به شوهر را خمود و خاموش مى‌كند و حس حب او را مبدل به حس انتقام مى‌گرداند. و در نتيجه، ديگر به كار خانه نمى‌پردازد و از تربيت فرزندان شانه خالى مى‌كند. و در مقابل خطايى كه شوهر به او كرده، در مقام تلافى بر مى‌آيد و به مردان اجنبى زنا مى‌دهد و همين عمل باعث شيوع اعمال زشت و نيز گسترش خيانت در مال و عرض و ... مى‌گردد و چيزى نمى‌گذرد كه جامعه به انحطاط كشيده مى‌شود.

دوم اينكه: تعدد زوجات مخالف با وضعى است كه از عمل طبيعت مشاهده مى‌كنيم، چون آمارگيرى‌هايى كه در قرون متمادى از امت‌ها شده، نشان مى‌دهد كه همواره عدد مرد و زن برابر بوده و يا مختصر اختلافى داشته است، معلوم مى‌شود طبيعت براى يك مرد. يك زن تهيه كرده، پس اگر ما خلاف اين را تجويز كنيم بر خلاف وضع طبيعت رفتار كرده‌ايم.

سوم اينكه: تشريع تعدد زوجات مردان را به حرص در شهوترانى تشويق نموده و اين غريزه حيوانى (شهوت) را در جامعه گسترش مى‌دهد.

و چهارم اينكه: اين قانون موقعيت اجتماعى زنان را در جامعه پائين مى‌آورد، و در حقيقت ارزش چهار زن را معادل با ارزش يك مرد مى‌كند و اين خود يك ارزيابى جائرانه و ظالمانه است، حتى با مذاق خود اسلام سازگار نيست، چرا كه اسلام در قانون ارث و در مساله شهادت يك مرد را برابر دو زن قرار داده، با اين حساب بايد ازدواج يك مرد را با دو زن تجويز كند، نه بيشتر، پس تجويز ازدواج با چهار زن به هر حال از عدالت عدول كردن است، آن هم بدون دليل، و اين چهار اشكال اعتراضاتى است كه مسيحيان و يا متمدنين طرفدار تساوى حقوق زن و مرد بر اسلام وارد كرده‌اند.

جواب از اشكال اول را مكرر در مباحث گذشته داديم و گفتيم كه اسلام زير بناى زندگى بشر و بنيان جامعه انسانى را بر زندگى عقلى و فكرى بنا نهاده است، نه زندگى احساسى و عاطفى، در نتيجه هدفى كه بايد در اسلام دنبال شود رسيدن به صلاح عقلى در سنن اجتماعى است، نه به صلاح و شايستگى آنچه كه احساسات دوست مى‌دارد و مى‌خواهد. و عواطف به سويش كشيده مى‌شود.

و اين معنا به هيچ وجه مستلزم كشته شدن عواطف و احساسات رقيق زنان و ابطال حكم موهبتهاى الهى و غرايز طبيعى نيست، زيرا در مباحث علم النفس مسلم شده است كه‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 4  صفحه : 292
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست