نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 243
بعد از گفتگو پيرامون همه اين مطالب- كه در باره
احوال، اعمال، عادات، و رسوم حاكم در بين عرب بود- امور ديگرى از سياق آيات قرآنى
و خطابهايى كه در آن به عرب شده، به طور واضح استفاده مىشود، لذا خوانندگان را
توصيه مىكنم كه اين آيات و خطابها را و بياناتى را كه قرآن كريم در مكه و سپس در
مدينه و بعد از شوكت يافتن اسلام به عرب كرده و به اوصافى كه در آن آيات، عرب را
به آن توصيف نموده و امورى كه قرآن عرب را به خاطر آن امور توبيخ و مذمت كرده و
نهىهايى را كه در اين مدت (با نرمى و يا به خشونت) به عرب كرده، به دقت مورد نظر
قرار دهند كه اگر مجموع اينها را مورد دقت قرار دهند، خواهند ديد كه آنچه ما در
باره عرب تذكر داديم، درست بوده است.
علاوه بر
اينكه تاريخ هم همه اين مطالب را ضبط كرده و از جزئيات، تفاصيلى را ذكر نموده كه
در بيان ما نيامده بود، چون بناى ما، بيان آيات كريم و همچنين بنا بر اختصار گويى
است. كوتاهترين كلمه و در عين حال وافىترين بيان براى افاده همه مطالبى كه از وضع
عرب آورديم، همان كلمه جاهليت و تعبير از آن ايام به عهد
جاهليت است كه همه معانى گذشته بطور اجمال در اين كلمه خوابيده و مندرج است،
و اين بود وضع جهان عرب در آن روز.
[وضع اقوام
و ملل ديگر در دوران جاهليت]
قرآن كريم در
باره اقوام ديگر از قبيل: روم، فرس، حبشه، هند و ديگران، كه پيرامون عرب زندگى
مىكردند سخنى جز بطور اجمال در باره آنان ندارد، اما اهل كتاب يعنى يهود و نصارا
و آنها كه ملحق به اهل كتاب هستند آن روز در مناطق نامبرده زندگى مىكردند، و
اجتماعاتشان بر مبناى قانون اداره نمىشد، بلكه بر محور خواستههاى مستبدانه فردى
دور مىزد، افرادى به عنوان پادشاه، رئيس، حاكم و عامل بر آنان حكمرانى مىكردند،
در نتيجه مىتوان گفت: كه اهل كتاب در آن روزگاران به دو طبقه حاكم و محكوم تقسيم
مىشدند طبقه حاكمى كه فعال ما يشاء بود و با جان و مال و عرض مردم بازى مىكرد و
طبقه محكومى كه قيد بردگى طبقه حاكم را به گردن انداخته و در برابر او تن به ذلت
داده بود، نه در مال خود امنيتى داشت و نه در ناموسش و نه حتى در جانش و در
ارادهاش. از هيچ آزادىاى برخوردار نبود، نمىتوانست چيزى بخواهد مگر آنچه را كه
ما فوقش اجازه دهد.
و اين طبقه
حاكمه، علماى دين يهود و نصارا را به طرف خود جلب نموده و طرفدار خود كرده بودند و
با حاملان شرع ائتلافى پديد آورده بودند، (و با اين وسايل يعنى با زور و تزوير)
زمام دلهاى عامه و افكارشان را به دست گرفته بودند و در حقيقت حاكم واقعى در دين
مردم نيز همين طبقه بودند.
علماى دين
چيزى به حساب نمىآمدند، پس طبقه حاكمه هم در دين مردم حكم
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 243