نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 190
صنعتى و عملى است كه نواقص زندگيش را تكميل
نمايد، اين حوائج كلى او هيچوقت تغيير نمىكند، مگر در فرضى كه انسان، انسانى داراى
اين فطرت و اين بنيه نباشد، و حياتش حياتى انسانى نبوده باشد و در غير اين فرض
انسان امروز و انسانهاى اول هيچ فرقى در اين حوائج ندارد.
اختلافى كه
بين اين دو جور زندگى هست در مصداق وسايل آن است، هم مصداق وسايلى كه با آن حوائج
مادى خود را بر طرف مىسازد، و هم مصداق حوائجى كه او را وادار به ساختن وسايلش
مىسازد. انسان اولى مثلا براى رفع حاجتش به غذا، ميوهها و گياهان و گوشت شكار
مىخورد، آن هم با سادهترين وضعش، امروز نيز همان را مىخورد، اما با هزاران رنگ
و سليقه، امروز هم در تشخيص آثار و خواص خوردنيها و نوشيدنيها استاد و صاحب تجربه
شده، و هم در ساختن غذاهاى رنگارنگ و با طعمهاى گوناگون، و نو ظهور تسلط يافته،
غذاهايى مىسازد كه هم داراى خواص مختلف است، و هم ديدنش لذت بخش است، و هم طعم و
بويش براى حس شامه و كيفيتش براى حس لامسه لذت آور است و هم اوضاع و احوالى بخود
گرفته كه شمردن آنها دشوار است و اين اختلاف فاحش باعث نمىشود كه انسان امروز با
انسان ديروز دو نوع انسان شوند، چون غذاهاى ديروز و امروز در اين اثر يكسانند كه
هر دو غذا هستند و انسان از آن تغذى مىكرده، و سد جوع مىنموده و آتش شهوت شكم
خود را خاموش مىساخته، امروز هم همان استفادهها را از غذا مىكند و همانطور كه
اختلاف شكل زندگى در ديروز و امروز لطمهاى به اتحاد كليات آن در دو دوره نمىزند
و تحول شكل زندگى در هر عصر ربطى به اصل آن كليات ندارد، همچنين قوانين كليهاى كه
در اسلام وضع شده و مطابق فطرت بشر و مقتضاى سعادت او هم وضع شده، در هيچ عصرى
مختلف و دستخوش تحول نمىشود و صرف پيدايش ماشين به جاى الاغ و يا وسيلهاى ديگر
به جاى وسايل قديمى، باعث تحول آن قوانين كليه نمىگردد. البته اين تا زمانى است
كه در شكل و روش زندگى مطابقت با اصل فطرت محفوظ باشد، دچار دگرگونى و انحراف نشده
باشد و اما با مخالفت فطرت البته سنت اسلام موافق هيچ روشى نيست، نه روش قديم و نه
جديد.
و اما احكام
جزئيه كه مربوط به حوادث جاريه است و روز بروز رخ مىدهد و طبعا خيلى زود هم تغيير
مىيابد، از قبيل احكام مالى، انتظامى و نظامى مربوط به دفاع و نيز احكام راجع به
طريق آسانتر كردن ارتباطات و مواصلات و اداره شهر و امثال اينها، احكامى است كه
زمان آن بدست والى و متصدى امر حكومت است، چون نسبت والى به قلمرو ولايتش نظير
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 190