نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 115
يكديگر گفتند: ديديد كه نه محمد را كشتيد و نه
دختران دشمن را به اسيرى با خود آورديد، راستى كه چه ننگى به بار آورديد، بايد
برگرديد و كار را يك سره كنيد سرانجام تصميم گرفتند و خبرش به مدينه رسيد، رسول
خدا 6 وقتى اين جريان را شنيد به مسلمين دستور داد تا براه بيفتند، مسلمانان (كه
هنوز خستگى جنگ احد از تنشان در نيامده بود) براه افتادند، تا به حمراء الاسد و يا
چاه ابى عتبه رسيدند، (ترديد از سفيان است) مشركين (وقتى خبر دار شدند باز ترسيدند
و) گفتند خوب است فعلا برگرديم و سال بعد به جنگ اقدام كنيم، در نتيجه مشركين به
مسلمانان نزديك نشدند، و رسول خدا 6 و مسلمانان برگشتند و همين حركت يكى از
غزوات شمرده شد و خداى تعالى اين آيه را نازل كرد:(الَّذِينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ ...) قبلا هم ابو سفيان
براى رسول خدا 6 خط نشان كشيده و گفته بود: موعد شما در موسم سال آينده بدر، يعنى
همانجا كه ياران ما را كشتيد، چون موسم بدر فرا رسيد، آن طرف كه شجاع بود آماده
قتال شد، و خود را به بدر رسانيد، تا اگر قتالى پيش آيد قتال كند و اگر پيش نيايد
تجارت نمايد، و آن طرف كه ترسو بودند حركت نكردند، در نتيجه دسته اول يعنى
مسلمانان به بدر آمدند، و احدى از مشركين را در آنجا نديدند بناچار به كار خريد و
فروش پرداختند و خداى تعالى در اين باره اين آيه را نازل كرد:(فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ ...)[1].
[دخالت
آراء شخصى راويان و تاثير اختلاف مذاهب در نقل روايات اسباب نزول]
مؤلف قدس سره:
منظور ما از نقل اين روايت با اينكه با رعايت اختصار منافات داشت (چون در مباحث
روايتى خلاصه گيرى و نقل نمونهاى جامع از هر باب بسيار مؤثر و مفيد است، و باعث
بصيرت و آشنايى اهل بحث و تدبر مىشود) اين بود كه اهل بحث متوجه اين نكته گردند
كه آنچه در روايات اسباب نزول آمده، اگر نگوئيم همهاش، حد اقل بيشترش نظريه شخصى
راويان است، به اين معنا كه راويان آن احاديث غالبا حوادث تاريخى را نقل مىكنند،
آن گاه يكى از آيات كريمه قرآن را كه با آن حادثه مناسبتى دارد ضميمه نقل خود
مىسازند و مردم خيال مىكنند كه آيه نامبرده اصلا در باره همان حادثه نازل شده، و
چه بسا همين عمل باعث شده كه يك آيه قطعه قطعه شود و يا چند آيه كه در يك سياق
قرار دارند، تكه تكه گردند، و هر تكهاش را داراى تنزيلى مستقل بپندارند و در باره
چند آيهاى كه پشت سر هم نازل شده بگويند: آن آيهاش در باره فلان حادثه و آيه
دومش در باره آن حادثه ديگر، و سومش در باره آن حادثه ديگر نازل شده است، و در
نتيجه نظم چنين آياتى به هم خورده، سياقش به