نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 258
چيزهايى است كه آن را كدر مىسازد، در نتيجه
معناى اين كلمه نزديك به معناى كلمه اختيار است، و اگر بخواهيم آن را
با يكى از مقامات ولايت تطبيق كنيم، با معناى اسلام منطبق است، چون اسلام عبارت
است از اينكه بنده باين مقام رسيده باشد كه خود را تسليم محض امر مولى بداند، و
همواره آنچه را كه موجب خشنودى او است انجام دهد.
و ليكن در
آيه مورد بحث نمىتوان كلمه اصطفا را به اين معنا كه گفتيم بگيريم، چون در آيه
اصطفاى تنها نيامده، بلكه(عَلَى الْعالَمِينَ) هم با آن
همراه است و اگر منظور از اصطفاى در آيه همان اصطفاى لغوى بود، جا داشت
بفرمايد: ان اللَّه اصطفى آدم و نوحا و آل ابراهيم و آل عمران من
العالمين ولى اگر اينطور مىفرمود اسلام مختص به نامبردگان در آيه مىشد، آن
وقت معناى كلام اختلال مىيافت، و لذا فرمود( اصْطَفى) ...(عَلَى
الْعالَمِينَ ) و اين نوعى اختيار و برگزيدن آنان در يك يا چند امر است
كه ديگران با آنان در اين امور شركت ندارند.
دليل ما بر
آنچه گفتيم اينكه اصطفا همه جا يك معنا نمىدهد، آيه شريفه(يا
مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ
الْعالَمِينَ)[1] است، كه دو
بار كلمه نامبرده در آن آمده، و اگر معناى اين كلمه همه جا يكى بود، بايد
مىفرمود: ان اللَّه طهرك و اصطفاك على نساء العالمين .
[معناى
اصطفاء (برگزيدن) آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران، بر عالميان]
حال ببينيم
معناى اصطفا در نامبردگان در آيه شريفه چيست؟.
اما اصطفاى
آدم به اين معنا است كه او را اولين مخلوق و پديده از بنى نوع بشر قرار داده، در
زمين جايش داد و در اين باره فرمود:(وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ
لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً)[2].
و نيز آن
جناب اولين كسى است كه باب توبه برايش باز شد، و در باره توبه او فرمود:
(ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى)[3] و اولين كسى
است كه برايش دين تشريع شد، و در آن باره فرمود:(فَإِمَّا
يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً، فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا
يَشْقى)[4] و اين
خصوصيات كه ذكر شد از مختصات حضرت آدم (ع) است، و فضائل بسيار بزرگى است كه كسى
چنين فضائلى ندارد.