نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 675
فرمود:
يهوديان از رسول خدا 6 پرسيدند: مشخصات و حسب و نسب پروردگارت را براى ما بيان
كن. آن جناب تا سه روز پاسخ نداد، تا آنكه سوره قل هو اللَّه احد نازل
شد[1].
مؤلف:
و در كتاب احتجاج از امام عسكرى (ع) روايت آورده كه فرمود:
سؤال
كننده عبد اللَّه بن صورياى يهودى بوده، و در بعضى روايات اهل سنت آمده كه سائل
عبد اللَّه بن سلام بوده، و اين سؤال را در مكه كرد، و بعد از شنيدن پاسخ ايمان
آورد، ولى ايمان خود را پنهان مىداشت، و در بعضى ديگر آمده جمعيتى از يهود بودند
كه اين سؤال را از آن جناب كردند، و در روايات بسيارى از طرق اهل سنت آمده كه اصلا
سؤال از ناحيه يهوديان نبوده، بلكه از ناحيه مشركين مكه بوده، و به هر حال هر چه
بوده مراد از حسب و نسب، صفات و مشخصات خداى تعالى است[2].
و
در كتاب معانى به سند خود از اصبغ بن نباته از على (ع) روايت آورده كه در ضمن
حديثى فرمود: نسبت خداى عز و جل همان سوره:(قُلْ هُوَ اللَّهُ
...) است[3] و در
كتاب علل به سند خود از امام صادق (ع) روايت كرده كه در حديث معراج فرمود: خداى
تعالى به آن جناب- يعنى به رسول خدا 6- فرمود:(قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ)، را همانطور كه نازل شده بخوان، كه
اين سوره نسبت و معرف من است[4].
مؤلف:
و نيز به سند خود از موسى بن جعفر روايتى در معناى اين روايت آورده[5].
و
در الدر المنثور است كه ابو عبيد در كتاب فضائل خود از ابن عباس از رسول خدا 6
روايت كرده كه فرمود: سوره(قُلْ هُوَ اللَّهُ
أَحَدٌ) ثلث قرآن است[6].
مؤلف:
روايات از طرق اهل سنت در اين معنا بسيار زياد است، و آن را از عدهاى از صحابه از
قبيل ابن عباس (كه روايتش گذشت)، و ابى الدرداء، ابن عمر، جابر، ابن مسعود، ابى
سعيد خدرى، معاذ بن انس، ابى ايوب، ابى امامه، و غير نامبردگان از رسول خدا 6
روايت كردهاند، و نيز در عدهاى از روايات وارده از امامان اهل بيت