responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 531

احساسش مى‌كرد، و جمله‌(وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ) عطف است بر جمله‌(أَ لَمْ نَشْرَحْ ...)، چون معنايش قد شرحنا لك صدرك است، در نتيجه معناى دو جمله چنين مى‌شود: محققا ما سينه‌ات را گشوديم، و سنگينى‌هايى كه بر دوشت بود برداشتيم .

و مراد از وضع وزر رسول خدا 6- به طورى كه از سياق بر مى‌آيد، و قبلا هم اشاره كرديم- اين است كه دعوت آن جناب را انفاذ و مجاهداتش در راه خدا را امضا نمود، به اين معنا كه اسباب پيشرفت دعوتش را فراهم كرد، چون رسالت و دعوت و فروعات آن ثقلى بود كه به دنبالش شرح صدر بر آن جناب تحميل نمود.

ولى بعضى‌[1] از مفسرين گفته‌اند: وضع وزر، اشاره است به داستانى كه در روايات آمده كه در ايام كودكيش دو تا فرشته بر آن جناب نازل شدند، و سينه‌اش را شكافته قلبش را در آوردند، و دوباره در جايش قرار دادند، كه روايتش به زودى از نظر خواننده خواهد گذشت.

بعضى‌[2] ديگر گفته‌اند: منظور از وزر، اعمالى است كه قبل از بعثت از آن جناب سر زده بود.

و بعضى‌[3] گفته‌اند: منظور غفلتش از شرايع و امثال آن است كه آگاه شدن بدان جز با وحى صورت نمى‌گيرد، و بيان هر شريعتى را بايد آن جناب بخواهد، تا پاسخش از راه وحى برسد.

بعضى‌[4] ديگر گفته‌اند: منظور تحير آن جناب است در اينكه آيا رسالت الهى را آن طور كه بايد انجام داده‌ام يا نه.

بعضى‌[5] هم گفته‌اند: منظور وحى و سنگينى آن است، چون در اوائل بعثت گرفتن وحى بر او دشوار بوده.

بعضى‌[6] گفته‌اند: منظور رنجى است كه آن جناب از گمراهى قومش و دشمنيشان با آن جناب مى‌برده، و وى از ارشادشان عاجز مى‌شده.

و بعضى‌[7] گفته‌اند: منظور رنجى است كه از تعدى دشمن در آزار آن جناب مى‌برده.

بعضى‌[8] ديگر گفته‌اند: مراد اندوهى است كه از مرگ عمويش ابو طالب و مرگ همسرش خديجه در دل داشته.

بعضى‌[9] ديگر گفته‌اند: كلمه وزر به معناى معصيت است، و رفع و زر به معناى عصمت است.


[1] روح المعانى، ج 30، ص 167.

[2] ( 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 9) روح المعانى، ج 30، ص 169.

[3] ( 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 9) روح المعانى، ج 30، ص 169.

[4] ( 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 9) روح المعانى، ج 30، ص 169.

[5] ( 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 9) روح المعانى، ج 30، ص 169.

[6] ( 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 9) روح المعانى، ج 30، ص 169.

[7] ( 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 9) روح المعانى، ج 30، ص 169.

[8] ( 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 9) روح المعانى، ج 30، ص 169.

[9] ( 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 9) روح المعانى، ج 30، ص 169.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 531
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست