نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 296
آنان عبارت
است از شتافتن و سرعت گرفتن بعد از خروج، و به دنبال آن سبقت گرفته و امر آن موجود
را به اذن خدا تدبير مىكنند.
بنا
بر بيانى كه گذشت آيات پنجگانه، سوگند به وظيفهاى است كه ملائكه دارند، و وضعى كه
در هنگام انجام ماموريت به خود مىگيرند. از آن لحظهاى كه شروع به نزول نموده تا
آخرين وضعى كه در تدبير امرى از امور عالم ماده به خود مىگيرند.
و
در اين آيات اشاره است به نظمى كه تدبير ملكوتى در هنگام حدوث حوادث دارد، هم چنان
كه آيات بعدى مىفرمايد:(هَلْ أَتاكَ ...)
اشاره است به تدبير ربوبى كه در اين عالم ظاهر مىشود. و در تدبير ملكوتى حجتى است
بر مساله جزاء و بعث، هم چنان كه تدبير امور دنياى مشهود نيز حجتى است بر آن، كه
ان شاء اللَّه بيانش از نظرتان خواهد گذشت.
اين
بود آنچه با تدبر در سياق آيات كريمه به دست مىآيد، و رواياتى هم كه در بحث
روايتى آينده ان شاء اللَّه از نظر خواننده مىگذرد، تا حدودى آن را تاييد مىكند.
گفتارى
پيرامون واسطه بودن ملائكه در تدبير [ (در ذيل آيه(فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً))]
بطورى
كه از آيات قرآن كريم استفاده مىشود فرشتگان در ابداء موجودات از ناحيه خداى
تعالى، و برگشتن آنها به سوى او، بين خدا و خلق واسطه هستند، به اين معنا كه
اسبابى هستند براى حدوث حوادث، ما فوق اسباب مادى و جارى در عالم ماده كه البته
كاربردشان تا وقتى است كه مرگ نرسيده و موجود به نشاه ديگر منتقل نشده است، چون
بعد از مرگ و انتقال، ديگر اسباب مادى سببيتى ندارند.
اما
وساطت ملائكه در مساله عود ، يعنى حال ظهور نشانههاى مرگ و قبض روح و
اجراء سؤال و ثواب و عذاب قبر، و سپس ميراندن تمام انسانها در نفخه صور، و زنده
كردن آنان در نفخه دوم، و محشور كردن آنان، و دادن نامه اعمال، و وضع ميزانها، و
رسيدگى به حساب، و سوق به سوى بهشت و دوزخ، كه بسيار واضح است، و آيات دال بر اين
وساطت بسيار زياد است، و احتياجى به ايراد آنها نيست، روايات وارده در اين مسائل
از ناحيه رسول خدا 6 و ائمه اهل بيت (ع) هم بيش از آن است كه به شمار آيد.
و
همچنين وساطت ملائكه در مرحله تشريع دين يعنى نازل شدن، و آوردن وحى، و دفع
شيطانها از مداخله در آن، و پشت گرمى و يارى دادن به رسول خدا 6، و نيز تاييد
مؤمنين، و پاك كردن آنان از راه استغفار، و طلب مغفرت كردن از خدا
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 296