نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 259
(مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ)[1] و چه بسا در مورد بعضى از حقايق قرآنى و معارفى
جديد كه اسلام متضمن آن بود به اهل كتاب و مخصوصا به يهود مراجعه نموده، در فهم آن
معارف از آنان كمك مىگرفتند.
و
خداى تعالى در اين سوره تساؤل آنان را به صورت سؤال و جوابى حكايت نموده،
مىفرمايد: از چه تساؤل مىكنند؟ آن گاه خودش پاسخ خود را مىدهد
كه از خبرى عظيم تساؤل مىكنند، خبر عظيمى كه در باره آن ديدى مختلف
دارند ، و آن گاه از تساؤل آنان پاسخ مىدهد كه(كَلَّا سَيَعْلَمُونَ ...) نه، بيهوده از يكديگر نپرسند كه به
زودى خواهند دانست ...
مفسرين
درباره مفردات آيات سهگانه، و تقريب معانى آن وجوهى بسيار گفتهاند، كه چون هيچ
يك از آنها با سياق سازگار نبود، از ايرادش خوددارى نموديم، و آنچه آورديم مطلبى
است كه سياق، آن را افاده مىكند.
(كَلَّا سَيَعْلَمُونَ ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ) اين جمله
جلو ايشان را از تساؤل از قيامت مىگيرد، تساؤلى كه گفتيم منشا آن مختلف بوده. و
معناى آيه اين است كه بايد دست از اين پرس و جوىها بردارند، براى اينكه حقيقت امر
به زودى برايشان كشف مىشود، و اين خبر- قيامت- واقع مىشود، آن وقت آنچه امروز
نمىدانند خواهند دانست، و در اين تعبير تهديدى هم هست همان تهديدى كه در آيه(وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ)[2]،
به چشم مىخورد، و جمله(ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ)
تاكيد همان ردع و تهديد سابق است، و لحن تهديد خود قرينه است بر اينكه پرس و جوى
كنندگان مشركين بودهاند، كه منكر معاد و جزايند، نه مؤمنين، و نه مشركين و مؤمنين
جميعا.
(أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً) اين آيه تا يازده آيه بعدش
در مقام احتجاج و استدلال بر ثبوت بعث و جزا و تحقق اين خبر عظيم است، و لازمه
ثبوت آن صحت جمله قبلى است كه مىفرمود:(كَلَّا
سَيَعْلَمُونَ) و اينكه به زودى مشاهده مىكنند و مىدانند.
[بيان
احتجاج و استدلال بر ثبوت بعث و جزا، مستفاد از آيات:(أَ
لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً ...)]
بيان
آن حجت اين است كه عالم محسوس با زمين و آسمانش و شب و روزش و انسانهايش كه نسلا
بعد نسل مىآيند و مىروند، و نظام جارى در سراپايش، و تدبير متقن و