نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 160
جمله (بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ
يُؤْتى صُحُفاً مُنَشَّرَةً)
فرموده: شان نزول اين آيه آن بود كه مردم به رسول خدا 6 گفته بودند: اى
محمد به ما چنين رسيده كه در بنى اسرائيل هر كس مرتكب گناهى مىشد صبح، گناه و
كفاره گناه خود را در نوشتهاى پهلوى سرش مىديد، (چرا در اين امت چنين نيست؟).
جبرئيل
به رسول خدا 6 نازل شد، و عرضه داشت: قوم تو سنت جاريه در بنى اسرائيل در باره
گناهان را خواستند، اگر بخواهند ما با ايشان نيز همان رفتار را مىكنيم، و آنان را
به همان عذابهايى كه بنى اسرائيل را گرفتيم مىگيريم، و مردم حس كردند رسول خدا
6 دوست ندارد كه چنين سنتى در امتش جريان يابد[1].
مؤلف:
اين داستان با لحن آيه نمىسازد و در خود روايت هم اشارهاى است به اينكه اين قصه
معتبر نيست، (چون در آخرش آمده: حس كردند رسول خدا 6 دوست ندارد ...).
و
در الدر المنثور است كه عبد بن حميد و ابن جرير و ابن منذر از سدى از ابى صالح
روايت كردهاند كه گفت: مردم گفتند اگر محمد 6 در ادعايش صادق است اين معجزه را
بياورد كه هر روز صبح زير سر هر يك از ما نوشتهاى ديده شود، كه در آن نوشته باشد
تو اى فلانى از آتش دوزخ برائت و امنيت دارى، در پاسخ اين آيه نازل شد:(بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُؤْتى صُحُفاً مُنَشَّرَةً)[2].
مؤلف:
سياق آيات و ردعى كه در آن است، با اين قصه سازگار نيست.
و
نيز در آن كتاب آمده كه عبد بن حميد و ابن منذر، از مجاهد روايت كردهاند كه در
تفسير آيه(بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُؤْتى صُحُفاً
مُنَشَّرَةً) گفته: يعنى در هر صبح نامهاى از خداى تعالى به يك يك آنان برسد به
اين مضمون: اين نامهاى است از رب العالمين به فلان بن فلان همين كه
از خواب برمىخيزد نامه را پهلوى سرش ببيند، و آن را بخواند[3].
مؤلف:
آنچه در اين روايت آمده قابل انطباق با مضمون روايت قبلى، و هم با بيانى است كه ما
در معناى آيه داشتيم.
و
نيز در آن كتاب آمده كه عبد بن حميد و ابن منذر از قتاده روايت كردهاند كه در
تفسير آيه(بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُؤْتى صُحُفاً
مُنَشَّرَةً) گفته عدهاى از مردم به محمد