نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 96
دسته ديگر آياتى است كه دستور مىدهد با عموم
كفار چه مشرك و چه اهل كتاب قتال كنيد، مانند آيه:(قاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ، وَ لْيَجِدُوا فِيكُمْ
غِلْظَةً)[1].
[اسلام و
دين توحيد فطرى است و مجاهده در راه دفاع از اين دين نيز فطرى است]
و چكيده سخن
اين شد كه قرآن كريم خاطرنشان مىسازد كه اسلام و دين توحيد اساس و ريشهاش فطرت
است، و بهمين جهت مىتواند انسانيت را در زندگيش به صلاح بكشاند:
(فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ
عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ
أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ)[2] و به همين
دليل اقامه دين و نگهدارى آن مهمترين حقوق قانونى انسانى است، هم چنان كه در جاى
ديگر فرمود:(شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً، وَ
الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى وَ
عِيسى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ)[3].
قرآن آن گاه
حكم مىكند به اينكه دفاع از اين حق فطرى و مشروع، حقى ديگر است كه آن نيز فطرى
است:(وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ
لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ
اللَّهِ كَثِيراً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ
لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ).[4] به حكم
اين آيه قائم ماندن دين توحيد به روى پاى خود، و زنده ماندن ياد خدا در زمين، منوط
به اين است كه خدا به دست مؤمنين دشمنان خود را دفع كند، نظير اين آيه شريفه آيه:(وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ
الْأَرْضُ)[5].
و نيز در ضمن
آيات قتال در سوره انفال اين جمله را آورده كه:(لِيُحِقَّ
الْحَقَّ وَ يُبْطِلَ الْباطِلَ، وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ)[6] و آن گاه بعد از چند
آيه مىفرمايد:
[1] با كفارى كه در همسايگى شما قرار دارند قتال كنيد، و بايد كه
زهر چشم از ايشان بگيريد.
سوره توبه آيه 123
[2] به سوى دين روى آر كه حنيف و بر طبق فطرت خدا است فطرتى كه
مردم راى بر آن اساس آفريد و در خلقت خدا دگرگونگى نيست اين است دين استوار ليكن
بيشتر مردم نمىدانند. سوره روم آيه 30
[3] از دين همان راى براى شما تشريع كرده كه به نوح توصيه فرمود،
و آنچه به تو وحى و به ابراهيم و موسى و عيسى توصيه كرديم اين بود كه دين راى به
پا داريد، و در آن متفرق و پراكنده نشويد. سوره شورا آيه 13
[4] و اگر نبود كه خداى تعالى بعضى از مردم راى به دست بعضى ديگر
دفع كند، قطعا كليساها و كنيسهها و مساجد كه در آنها ياد خدا بسيار مىشود ويران
مىشد و ليكن خداى تعالى هر كه راى كه ياريش كند به يقين يارى مىكند، كه خدا به
يقين قوى و عزيز است. سوره حج آيه 40
[5] اگر نبود خدا بعضى از مردم راى به دست بعضى ديگر دفع مىكند
زمين فاسد مىشد. سوره بقره آيه 251 .
[6] تا خدا حق راى محقق و باطل راى نابود كند، هر چند كه مجرمين
كراهت داشته باشند سوره انفال آيه 8
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 96